۶- تو مردی مرغ دلی سر دشمنان چنین باید.(همان: ۱۸۸)
فعل کمکی غیر شخصی در مقام فعل خاص( بایسته است)
۷- تا مرا به ضرورت باز بایست گشت. (همان: ۵۸۱)
فاعل-فعل کمکی غیر شخصی-با تابع مصدر مرخم
فعل کمکی غیر شخصی با ضمیر منفصل، شخصی شده است .(من به ضرورت بایست باز گردم).
۸- امیر گفت: سپاه سالار را بباید رفت. (همان: ۴۳۹)
فاعل- فعل کمکی غیر شخصی با نهاد (اسم) شخصی شده است-تابع مصدر
۹- باید که آن ناخوشی زیادت گردد. (همان: ۳۶۸)
فعل کمکی غیر شخصی-تابع مضارع
۱۰- اما صاحب دیوان دم نیارست زدن. (همان: ۴۴۱)
نیارست دم زدن-فعل کمکی شخصی با تابع مصدر
۱۱- مدارا می دانست کرد. (همان: ۴۴۳)
فعل کمکی شخصی متضمن استمرار در زمان ماضی – تابع مصدر مرخم
۱۲- چنان که از بزرگی وحلم او سزید فرمان داد. (همان: ۳۱)
فعل غیر شخصی (ناقص)
۱۳- از گفتار باز توان ایستاد واز نبشتن باز نتوان ایستاد ونبشته باز نتوان گردانید. (همان: ۶۷۲)
فعل کمکی غیر شخصی-تابع مصدر مرخم-فعل کمکی غیر شخصی منفی-تابع مصدر مرخم- فعل کمکی غیر شخصی منفی-تابع فعل مضارع واداری.
۱۴- و بایستی که این خطبه کردن بی مشورت مغافصه کردی. (همان: ۶۷۲)
فعل تمنایی-فعل تابع به صیغه ماضی با پسوند(ی) که دلالت بر تکرار می کند.
۱۵- کار ایشان بدین منزلت خواست رسید. (همان: ۶۸۲)
فعل کمکی شخصی- با تابع مصدر مرخم
۱۶- و خوارزمشاه مرده را به آموی داند آورد. (همان: ۳۶۷)
فعل کمکی شخصی (تواند)- تابع مصدر مرخم
۱۷- حسنک را خلعت داد وفرمود تا به سوی نشابور باز گردد. (همان: ۳۱۰)
فعل تام که برای تمام شدن معنی به فعل تابع محتاج است-با تابع مضارع التزامی

( اینجا فقط تکه ای از متن پایان نامه درج شده است. برای خرید متن کامل فایل پایان نامه با فرمت ورد می توانید به سایت feko.ir مراجعه نمایید و کلمه کلیدی مورد نظرتان را جستجو نمایید. )

۱۸- و اگر خداوند بنده را فرماید رفتن برود. (همان: ۴۰۴)
فعل تام-با تابع مضارع التزامی
۱۹- دیگر باره قصد چغانیان وترمذ خواستند که کنند . (همان: ۴۹۲)
فعل کمکی شخصی-با تابع مضارع التزامی که حرف ربط « که» میان دو فرا کرد وجود دارد.
۲۰- آغازیدند ایشان را نواختن وچیزی بخشیدن و بر نشاندن . (همان: ۲۲۲)
فعل کمکی شخصی –تابع مصدر-تابع مصدر-تابع مصدر.
۱- در آن مدت که رسول آمده بود وبازگشته(بود). (فیاض: ۴۲)
معین فعل ماضی بعید – حذف معین فعل (فعل وصفی)
۲- اولیاء حشم نشسته بودند وایستاده (بودند). (همان: ۴۷)
معین فعل ماضی بعید – حذف معین فعل
۳- و پوشیده نیز کس فرستاده بود ومنشور وزمان ها بخواسته وفرو نگریسته وترجمه های آن راست کرده وباز در خریطه ها دیبای سیاه نهاده ، باز فرستاد. (همان: ۴۶)
واضح است که پنج فعل به قرینه لفظی فعل معینشان حذف شده است که این مختص فعل های ماضی نقلی یا ماضی بعید به صیغه وصفی است که ضمایر یا فعل های معین را به قرینه فعل اول یا آخر حذف می کنند.(بهار،۱۳۵۵: ۷۶)
۴- پذیره وی آمده وی را مواجر خواند . (همان: ۱۸۶)
فعل وصفی با حذف معین فعل بدون واو عطف چون در مقام مضارع واقع شده است.
۵- چون خصمان به اطراف بیابان رفتند وعلف آنجا نایافت،کار به جایگاهی صعب کشید. (همان: ۶۰۷)
حذف فعل معین (بود)به قرینه معنوی
۶- دشت وجبال گویی سوخته اند،هیچ گیاه نه. (همان: ۶۱۲)
(نبود)حذف فعل معین به قرینه ی معنوی
۴-۶- فعل های ناقص (تمیز پذیر)
۱- ما رأی حاجب را در این باب جزیل یافتیم . (فیاض: ۹۰)
متمم(تمیز)-فعل ناقص
۲- و مرا امیر علی نشان،نام کردند. (همان: ۵۴)
متمم(تمیز)-فعل ناقص

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت


فرم در حال بارگذاری ...