موانع متعدد و متفاوتی بر سر راه یک جریان اصلاحی و روند رو به تغییر می‌تواند وجود داشته باشد که به بعضی از آنها اشاره می‌شود: الف- عدم وجود منابع طبیعی، انسانی و اقتصادی لازم برای جذب دگرگونی‌ها ب- هراس حاکمان و صاحبان اقتصاد و سیاست از ایجاد تغییر، بخاطر محدود شدن قدرت اجتماعی آنها، که این اقدام کاملاً محافظه کارانه صورت می‌گیرد و لذا دست به مقاومت در برابر هر نوع اصلاح و تغییر در جامعه می‌زنند.

(( اینجا فقط تکه ای از متن درج شده است. برای خرید متن کامل فایل پایان نامه با فرمت ورد می توانید به سایت feko.ir مراجعه نمایید و کلمه کلیدی مورد نظرتان را جستجو نمایید. ))

ج- عدم سازگاری تغییرات ایجاد شده با ارزش‌های جامعه[۱۳۶]
د- عدم وجود یک نظام و تفکر سازنده و متحول کننده
ن- عدم وجود ابزار مهم و کاربردی و موثر برای اجرای اصلاحات و تغییرات
و- مقاومت اجتماعی و روانی مسلط بر جامعه که مانع از انجام دگرگونی‌ می‌شود.
بدین‌روی در هر تغییر و اصلاحی، باید ابتدا به طور گسترده به آسیب‌شناسی جدی پرداخته شود و موانع پیش روی امور شناسایی شده و در جهت حذف آنها اقدام گردد. لذا در اسلام تنها به ایمان و عقیده صرف اکتفا نشده است، بلکه به موانع و اضداد هم توجه ویژه شده است، موانع و تبلیغات سوء و شکافها و تفاوت‌ها را هم باید از بین برد. [۱۳۷] ارائه راه و روش تغییرات، به همراه شناسایی مشکلات و موانع و دفع آنها، دو روی سکه اصلاحات و تغییرات در اسلام می‌باشند. به عنوان نمونه اگر خدای متعال توحید را درآیه «تَعَالَوْا إِلَى کَلِمَهٍ سَوَاءٍ»[۱۳۸]پیشنهاد کرد، بعد از آن به مانع این برابری و مساوات هم اشاره کرده است: «َلاَ یَتَّخِذَ بَعْضُنَا بَعْضاً أَرْبَابًا مِّن دُونِ اللّهِ»[۱۳۹] که شرک به خداوند مانع رسیدن به توحید و ایجاد یک امت واحده و برابر می‌شود.[۱۴۰]
فصل دوم: اصلاحات اجتماعی

    1. اصلاحات اجتماعی

۱-۲٫ مقدمه
در دنیای کنونی، مکاتب و تفکرات گوناگون وفراوانی فعالیت دارند و همه آنها در درون ساختارهای خود، حرکت رو به رشد و ایجاد اصلاحات و تغییرات به سوی اهداف مورد نظر را پی‌گیری می‌کنند. با توجه به اینکه بسیاری از این مکاتب و ایدئولوژی‌ها، ساخته و پرداخته دست بشر می‌باشد، بدین روی در متن آنها خطا و طغیان به نام اصلاحات فراوان دیده می‌شود و در نتیجه حرکت‌های اصلاحی در این مکاتب، در بسیاری از موارد اثر معکوس داده و روند ضد اصلاح به خود می‌گیرد. روشن است که شریعت و دینی جامع که از سوی آفریدگار صُلح وصَلاح، با برنامه های متناسب با نیاز بشر با اهرم‌های اجرایی مؤثر مانند امربه معروف و نهی از منکر، می‌تواند الگوی کاملی برای اصلاحات به معنای واقعی کلمه در زندگی فردی و اجتماعی ارائه کند. ما بر این باوریم که چنین الگویی با نزول دین مبارک اسلام بر آخرین فرستاده الهی حضرت محمد(صلی الله علیه و آله) بر بشریت عرضه گشت. بدیهی است که این پژوهش به دنبال استخراج الگوی اصلاحات ازآموزه‌های این آیین مقدس است که مکانیزم بایسته اجرایی آن، امربه معروف و نهی از منکر می‌باشد. طبیعی است که هرگونه اصلاح و تغییری که در این راستا صورت گیرد، زیرمجموعه اصلاحات اسلامی خواهد بود. بدین منظور باید نخست شناخت دقیقی از این فریضه از منظر دین به دست آورده، بحث را دنبال کنیم.
۲-۲٫ اصلاحات از منظر قرآن
واژه صلح و مشتقات آن، در پنجاه و چهار سوره قرآن، در وضعیت‌های زمانی و مکانی متفاوت طرح شده است که اولاً حاکی از اهتمام ویژه خدای متعال به پی‌گیری مداوم این امر در جامعه اسلامی است و ثانیاً به بیان مفهوم مشکک اصلاحات می‌پردازد و انواع مختلف و درجات و مراتب گوناگون آن را به تناسب یا شدت و ضعف بیان می‌دارد. فی‌المثل در جایی به اصلاحات فردی پرداخته و در زمانی به مسائل مربوط به خانواده و در مرحله‌‌ای اصلاحات اجتماعی به صورت عام را مطرح ساخته است. گاهی مؤمنین به صورت خاص را محور قرار داده و در پاره‌ای از موارد امربه معروف و نهی از منکر بیان کرده و به فراخور نیاز به آنها اشاره کرده و موردتجزیه و تحلیل قرار داده است.
۱-۲-۲٫ ایمان شرط لازم برای اصلاح
نخستین اصلی را که خداوند در قرآن برای اصلاح مطرح می‌کند، مسأله ایمان است «وَبَشِّرِ الَّذِینَ آمَنُوا وَعَمِلُوا الصَّالِحَاتِ أَنَّ لَهُمْ جَنَّاتٍ تَجْرِی مِنْ تَحْتِهَا الأنْهَارُ کُلَّمَا رُزِقُوا….. الآیه»[۱۴۱] کسانی که ایمان آورده و کارهای صالح و نیکو کرده‌اند نویدشان ده که بهشت‌ها در پیش دارند.
و درآیه دیگر می‌فرماید: «وَالَّذِینَ آمَنُوا وَعَمِلُوا الصَّالِحَاتِ أُولئِکَ أَصْحَابُ الْجَنَّهِ هُمْ فِیهَا خَالِدُونَ»[۱۴۲] و کسانی که ایمان آورده و عمل صالح می‌کنند، اهل بهشتند و ایشان در بهشت جاودانند.
آیات به وضوح نشان می‌دهند که اصلاح بر طبق معیارها و ضوابط دین اسلام، از ایمان به احکام و دستورات الهی شروع می شود، یعنی کسی عمل صالح بر اساس دستورات دینی انجام می‌دهد که ایمان به خدا و شریعت او آورده باشد، عطف(عملوا) بر (آمنوا) این معنا را بیان می‌کند. بدین روی خداوند به بندگانی که بین ایمان و عمل صالح جمع کنند، بشارت نعمتهای بهشتی می‌دهد. [۱۴۳]
در آیه دیگر«إِنَّ الَّذِینَ آمَنُوا وَعَمِلُوا الصَّالِحَاتِ یَهْدِیهِمْ رَبُّهُمْ بِإِیمَانِهِمْ تَجْرِی مِنْ تَحْتِهِمُ الأنْهَارُ فِی جَنَّاتِ النَّعِیمِ»[۱۴۴] خداوند می‌فرماید: کسانی که ایمان آورده و اعمال صالح انجام می‌دهند، پروردگارشان بوسیله ایمانشان آنها را هدایت می‌کند.
هدایت به سوی صلاح و رشد و تکامل، شأن ایمان است: «یَرْفَعِ اللَّهُ الَّذِینَ آمَنُوا مِنْکُمْ»[۱۴۵]و عمل صالح نیز کمک می‌کند به فرد باایمان در دستیابی به هدف مهم اصلاح و هدایت: «إِلَیْهِ یَصْعَدُ الْکَلِمُ الطَّیِّبُ وَالْعَمَلُ الصَّالِحُ یَرْفَعُهُ»[۱۴۶] و در مقابل کسانی که عمل فاسد انجام دهند، مورد هدایت و اصلاح خداوند قرار نمی‌گیرند«إِنَّ اللَّهَ لا یُصْلِحُ عَمَلَ الْمُفْسِدِینَ»[۱۴۷] صلاح و فساد، دو شأن متقابل می‌باشند و سنت جاری پروردگار بر این است که اصلاح می‌کند فرد صالح را و باطل و فاسد می‌کند فرد فاسد را و این اثر طبیعی هر یک از اعمال صالح و فاسد می‌باشد. [۱۴۸]
خداوند در آیات فراوانی، عمل صالح را در کنار ایمان به خدا بیان کرده و آن دو را بعنوان واژگان مزدوج معرفی کرده است[۱۴۹]؛ زیرا عمل صالح از انسان مصلح صادر می شود، و او کسی است که ایمان به دستورات الهی آورده باشد.
۲-۲-۲٫ توبه راه اصلاح فردی
توبه رجوع بنده است به سوی پروردگار همراه با ندامت و پشیمانی از اعمال گذشته و به کسی که در عمل به انجام اعمال زشت می‌پردازد و در رفتار خود تجدیدنظر ننماید، توبه کار واقعی اطلاق نمی‌گردد.
در لغت توبه به ترک گناهان و اعمال زشت معنا شده است که بلیغ‌ترین وجه اعتذار می‌باشد. یعنی بلیغ‌تر و بهتر از توبه لسانی می‌باشد. خداوند می‌فرماید: « وَتُوبُوا إِلَى اللَّهِ جَمِیعًا أَیُّهَا الْمُؤْمِنُونَ لَعَلَّکُمْ تُفْلِحُونَ»[۱۵۰] ای گروه مومنان همگی به سوی خدا توبه برید شاید رستگار شوید. مراد از توبه به طوری که از سیاق آیه بر می‌آید، بازگشت به سوی خدای تعالی است به امتثال اوامر و انتهاء از نواهی او و خلاصه پیروی از راه و صراط او[۱۵۱].
در این آیه به اصلاح افراد اشاره می‌کند، کسی که بخواهد دست به اصلاح امور بزند، طبیعی است که پیش از آن باید به اصلاح خود بپردازد، به حدی که نیکوکاری و صلاح، ملکه نفس او شده باشد. این امر جز با توبه از فساد و ظلم، امکان پذیر نمی‌باشد. در واقع توبه از اعمال زشت و ناپسند، یکی از راه ها و شیوه‌های اصلاح فردی به شمار می‌رود که مفهومی متفاوت با جمله (اصلاح مقدمه بر پذیرش توبه است) دارد. مقبولیت توبه که منوط به اصلاح واقعی نفس و دست برداشتن از کژی‌ها است، بحثی متفاوت و متمایز از موضوع مطروحه دارد که باید بین آنها فرق نهاد.
در آیه دیگر به شرایط مؤمنان و توبه‌کنندگان اشاره می‌کند«التَّائِبُونَ الْعَابِدُونَ الْحَامِدُونَ السَّائِحُونَ الرَّاکِعُونَ السَّاجِدُونَ الآمِرُونَ بِالْمَعْرُوفِ وَالنَّاهُونَ عَنِ الْمُنْکَرِ وَالْحَافِظُونَ لِحُدُودِ اللَّهِ وَبَشِّرِ الْمُؤْمِنِینَ»[۱۵۲] مؤمنان کسانی هستند که دارای این صفات می‌باشند(از گذشته خود) توبه می‌نمایند، عبادت کاران، رکوع و سجودکنندگان و آمران به معروف و نهی‌کنندگان از منکرات و مفاسد می‌باشند و حریم الهی را حفظ می‌کنند و تعدی و تجاوز به حدود پروردگار نمی‌کنند، چنین کسانی ایمان آورندگان هستند که بشارت برآنها باد.
نکته‌ای که در ترتیب اوصاف مذکور از مؤمنین بیان شده، این است که توبه از اعمال زشت وگردش و رکوع و سجود آنها، از اوصاف فردی آنان است. بعد از اصلاح امور فردی، اوصاف اجتماعی ایشان را ذکر می‌کند که ناشی از ایمان آنان است که با امر به معروف و نهی از منکر، در کنار افراد صالح، اجتماع صالحی را بوجود می‌آورند. [۱۵۳]
در تفسیر دیگر(التائبون) مبتدا و خبرش(العابدون) و اوصاف بعدی بیان شد، یعنی توبه‌کنندگان در حقیقت جمع‌کنندگان این صفات و خصلت‌ها می‌باشند. [۱۵۴]
البته در بیانی دیگر می‌توان (التائبون) را مبتدا و خبر آن را (الامر بالمعروف) در نظر گرفت[۱۵۵]. یعنی توبه‌کار واقعی کسی است که هم خود را اصلاح می‌کند(اصلاح فردی) و هم با امر و نهی دینی، به اصلاح جامعه می‌پردازد(اصلاح اجتماعی) و حافظ خود و جامعه و حدود الهی می‌باشد.
۳-۲-۲٫ تقوی مقدمه اصلاح
حقیقت تقوی، تحرز و دوری از اعمالی است که ناخشنودی پروردگار را در پی دارد. پرهیز از محارم الهی، نشانه تقوی و هدایت است. متقی کسی است که ایمان و عمل صالح در او جمع شده باشد: «فَمَنِ اتَّقَى وَأَصْلَحَ فَلا خَوْفٌ عَلَیْهِمْ وَلا هُمْ یَحْزَنُونَ»[۱۵۶] در این آیه(أصلح) عطف بر(إتّقی) می‌باشد مبنی بر اینکه از نشانه‌های اصلاح فرد، دوری از محارم و مفاسد الهی می‌باشد و نخستین گام در راه اصلاح این است که از منکرات و نواهی دینی پرهیز کنیم. مفهوم آیه در واقع به این صورت است«فمن اتقی منکم ما نهیه عنه و أصلح نفسه بفعل ما أوجبه» هر کس پرهیز کند از آنچه که نهی شده و خود را اصلاح کند با انجام واجبات دینی، مؤمن واقعی است.[۱۵۷] در واقع تقوی و پرهیز از محرمات دینی اولین قدم در راه اصلاح است، انجام عمل صالح باید با ترک گناهان همراه باشد و در روایات هم ترک گناهان و معاصی بر انجام کارهای خیر و نیکو مقدم شده است. تقوی به پرهیز از نواهی الهی اطلاق می‌شود اما اصلاح هم به ترک نواهی و هم به انجام معروفات و خیرات اطلاق می‌گردد، لذا در آیه واژه‌ای «اتقی» بر «اصلح» مقدم شمرده شد و ذکر «اصلح» بر بعد از «اتقی» ذکر عام بعد از خاص است. امیر المومنین علی علیه السلام فرمودند: « غالبوا أنفسکم علی ترک المعاصی تسهل علیکم مقادتها الی الطاعات»[۱۵۸] غلبه کنید بر نفس‌های خود بر ترک نمودن گناهان تا آسان شود بر شما کشیدن آنها به سوی طاعات.
۴-۲-۲٫ عفو و بخشش، راه اصلاح خطاکاران
بخشایش و درگذشتن از خطای بزهکاران به هر صورت نوعی فرصت دادن است، اما انتقام و مجازات گونه‌ای فرصت سوزی برای خطاکار است. بدیهی است که چون آدمی به طبع خود همواره در معرض تغییر است – و حوزه دگرگونی او می‌تواند در گستره‌ای از اسفل السافلین تا اعلی‌علیین تعریف شود- فرصت دادن به چنین فردی از رهگذر گذشت و اغماض چه بسا او را زیر و رو کرده، از بدترین وضعیت او را راهی بهترین شرایط سازد: «وَجَزَاءُ سَیِّئَهٍ سَیِّئَهٌ مِثْلُهَا فَمَنْ عَفَا وَأَصْلَحَ فَأَجْرُهُ عَلَى اللَّهِ»[۱۵۹] کیفر بدی، بدی است مثل آن، و کسی که از کیفردادن صرفنظر کند و به این وسیله اصلاح نماید، پاداش او به عهده خداست. اگر چه بزرگانی چون مرحوم علامه طباطبایی (ره) مقصود از اصلاح در این آیه را اصلاح میان خود و پروردگار دانسته است، [۱۶۰] اما برخی بزرگان دیگر، عفو و بخشش و اصلاح بین خود و ظالم را مقدمه اصلاح دانسته و اغماض و انتقام نگرفتن از او را عامل اصلاح او برشمردند. [۱۶۱] « وَلَوْ کُنتَ فَظًّا غَلِیظَ الْقَلْبِ لاَنفَضُّواْ مِنْ حَوْلِکَ فَاعْفُ عَنْهُمْ وَاسْتَغْفِرْ لَهُمْ »[۱۶۲] و اگر تندخو و سخت دل بودی مردم از پیرامون تو متفرق می شدند، پس چون امت به نادانی درباره تو بد کنند از آنان درگذر و از خدا برای آنها طلب آمرزش کن. خدای متعال در این آیه به نبی اکرم دستور می فرمایند تا با عفو و گذشت از خطای مردم اعتماد آنها را جلب کرده و بدین روش آنها را در مسیر اصلاح قرار دهد. به هر حال با توجه به مقدمه بالا، عفو و گذشت به عنوان یک روش اصلاحی موفق در موارد فراوانی می‌تواند کارساز و موثر باشد. البته روشن است که این مکانیزم در همه جا کارآیی ندارد زیرا فطرت ظالم، میل به سوی ظلم دارد. طبعاً مراد بزرگانی که مقصود از اصلاح را عفو مخالفان و اصلاح پیوند با آنان دانسته اند موارد مؤثر و کارساز است نه تمامی موارد.
۵-۲-۲٫ اصلاح در خانواده
بدیهی است که نقطه آغاز رشد آدمی در محیط خانه صورت می‌پذیرد و روابط افراد و خانواده می‌تواند به عنوان مؤثرترین عامل اصلاح همه جانبه انسان مطرح باشد. در آموزه‌های دینی بر حساسیت خانه و خانواده ونقش آن در تکامل افراد تأکید فراوان شده است.
« یَا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا قُوا أَنفُسَکُمْ وَأَهْلِیکُمْ نَارًا»[۱۶۳] اى کسانى که ایمان آورده‏اید خودتان و کسانتان را از آتشى که سوخت آن مردم و سنگهاست‏ حفظ کنید. حفظ خود و خانواده با ترک معاصی وانجام طاعات صورت می گیرد[۱۶۴] و فراخواندن اهل خود به سوی طاعات الهی و نهی از قبائح دینی و تشویق آنها به انجام اعمال خیر می باشد[۱۶۵].
۶-۲-۲٫ اصلاح اجتماعی با اوامر و نواهی الهی
اصلاح در همه ابعاد فردی، خانوادگی، اجتماعی و… مصداق روشن معروف می‌باشد. نهی از ظلم و ستم و افساد که نقطه مقابل اصلاح قرار دارد، از مصادیق بارز نهی از منکر در آیات قرآن شمرده شده است.
در آیه«وَلا تَجْعَلُوا اللَّهَ عُرْضَهً لأیْمَانِکُمْ أَنْ تَبَرُّوا وَتَتَّقُوا وَتُصْلِحُوا بَیْنَ النَّاسِ وَاللَّهُ سَمِیعٌ عَلِیمٌ»[۱۶۶] خدای تعالی نهی می‌کند از قسم‌هایی که مانع از ایجاد نیکوکاری و اصلاح بین مردم و مؤمنین می‌شود.
مفهوم آیه این است که خدای تعالی امر می‌کند تا در بین مردم به نیکی و تقوا و اصلاح امور آنها مشغول باشیم. البته بزرگانی چون علامه طباطبایی(ره) فرمودند که تقدیر در آیه به حذف حرف (لا) نمی‌باشد و مناسب این است که حرف جر(حتی) در تقدیر باشد، لذا معنای آیه چنین می‌شود که خدا را در معرض سوگندهای بسیار خود قرار ندهید تا در نتیجه موفق به نیکی و تقوا و اصلاح بین مردم شوید. [۱۶۷]
درآیه«قَالَ یَا قَوْمِ أَرَأَیْتُمْ إِنْ کُنْتُ عَلَى بَیِّنَهٍ مِنْ رَبِّی وَرَزَقَنِی مِنْهُ رِزْقًا حَسَنًا وَمَا أُرِیدُ أَنْ أُخَالِفَکُمْ إِلَى مَا أَنْهَاکُمْ عَنْهُ إِنْ أُرِیدُ إِلّا الإصْلاحَ مَا اسْتَطَعْتُ وَمَا تَوْفِیقِی إِلا بِاللَّهِ عَلَیْهِ تَوَکَّلْتُ وَإِلَیْهِ أُنِیبُ»[۱۶۸] به اصلاح اجتماعی توسط پیامبر و فرستاده الهی اشاره شده است اینکه آفرینش الهی، انسان را مفطور کرد بر اینکه بطور دسته جمعی زندگی کند، اجتماع قوام وپایداری نمی‌یابد مگر بوسیله سنن و قوانینی که در آن جریان داشته باشد و حکومتی که به دست عده‌ای از افراد مجتمع تشکیل شود، همه این مصالح از جانب خدای متعال برای اصلاح امور بشر نازل شده است. در واقع آیه داستان حضرت شعیب را نقل می‌کند که قوم او دعوت وی را به ترک بت‌پرستی رد کردند و ابراز داشتند که این دعوت تو، مخالف با مصالح و منافع و آزادی ما است؛ در حالی که این نهی حضرت شعیب از سوی خداوند، برای اصلاح جامعه بوده است نه امری شخصی. [۱۶۹]
روشن‌ترین آیاتی که در قالب امر و نهی، به اصلاح بین مؤمنین و اجتماع فرمان می‌دهد، آیات سوره حجرات می‌باشند:
«وَإِنْ طَائِفَتَانِ مِنَ الْمُؤْمِنِینَ اقْتَتَلُوا فَأَصْلِحُوا بَیْنَهُمَا فَإِنْ بَغَتْ إِحْدَاهُمَا عَلَى الأخْرَى فَقَاتِلُوا الَّتِی تَبْغِی حَتَّى تَفِیءَ إِلَى أَمْرِ اللَّهِ فَإِنْ فَاءَتْ فَأَصْلِحُوا بَیْنَهُمَا بِالْعَدْلِ وَأَقْسِطُوا إِنَّ اللَّهَ یُحِبُّ الْمُقْسِطِینَ إِنَّمَا الْمُؤْمِنُونَ إِخْوَهٌ فَأَصْلِحُوا بَیْنَ أَخَوَیْکُمْ وَاتَّقُوا اللَّهَ لَعَلَّکُمْ تُرْحَمُونَ»[۱۷۰] خداوند در این آیه به صراحت اعلام می‌دارد در جایی که بین مومنین جنگ و اختلاف رخ داد، باید تمامی مؤمنان به اصلاح میان آنان برخیزند و جالب اینکه این اصلاح در فرمان الهی، خطاب به تمامی اهل ایمان به کار رفته است.
بدیهی است که انجام این فرمان منطقاً پشتوانه‌هایی را می‌طلبد که بدون آن امر خداوند معطل می‌ماند. البته شرط اجرای این اصلاح اجتماعی، رعایت عدل و داد می‌باشد، که آیه با ذکر«إِنَّ اللَّهَ یُحِبُّ الْمُقْسِطِینَ»معلل شد و إقساط در آیه، یعنی اعطا هر چیزی در حد استحقاقش که همان عدل است و رعایت عدل همان اصلاح حقیقی در جامعه می‌باشد. [۱۷۱]
در ادامه مقدمه‌ای بیان شده است جهت تعلیل برای اصلاح و نیز جعل و تشریع برادری در میان اهل ایمان، تا مصلحان در پرتو این فرمان الهی، جهت صلح و اصلاح بین مؤمنان، قدم بردارند. [۱۷۲]
امام صادق علیه‌السلام در روایتی فرمودند: «المسلم أخوا المسلم لایظلمه و لایخذله و لایغتابه»[۱۷۳] مؤمن و مسلمان، برادر مسلمان است، بنابراین نباید در حق او ظلم و خیانت و غیبت انجام دهد، مجموعه اوامر و نواهی الهی در کلام امام علیه السلام برای اصلاح بین مؤمنین صادر گشته است. وجود صدوهفتاد آیه و روایات بسیار از واژه‌های صلح و اصلاح و مشتقات آن، نشان از اهمیت موضوع در جامعه اسلامی و اصلاح امور آن دارد. در روایت دیگر، امام صادق‌علیه‌السلام فرمود‌ند: «صدقه یحبها الله إصلاح بین الناس إذا تفاسدوا و تقارب بینهم إذا تباعدوا»[۱۷۴]
صدقه‌ای که محبوب پروردگار است، اصلاح بین مردم و مؤمنین می‌باشد زمانی که به فساد و تفرقه کشیده شدند. به هر حال اصلاح همه جانبه در ابعاد پیش گفته، تنها از طریق ابزار مؤثر امربه معروف ونهی از منکر در جامعه امکان‌پذیر می‌باشد.
۳-۲٫ اصلاح در روایات معصومین علیهم‌السلام
۱-۳-۲٫ مجاهده بانفس راه اصلاح فردی

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت


فرم در حال بارگذاری ...