کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل


 

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کاملکلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

 

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کاملکلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

distance from tehran to armenia


جستجو



آخرین مطالب
 



 

دانشگاه شاهد اظهارنامه دانشجو شماره:
تاریخ:

اینجانب پرنوش شقاقی آذر دانشجوی کارشناسی ارشد حقوق، گرایش خصوصی، دانشکده علوم انسانی دانشگاه شاهد، گواهی می­دهم که پایان نامه / رساله تدوین شده حاضر با عنوان؛ رضایت آگاهانه در حقوق پزشکی به راهنمایی استاد محترم جناب آقای دکتر سید محسن سادات اخوی توسط شخص اینجانب انجام و صحت و اصالت مطالب تدوین شده در آن، مورد تأیید است و چنان چه هر زمان، دانشگاه کسب اطلاع کند که گزارش پایان نامه / رساله حاضر صحت و اصالت لازم را نداشته، دانشگاه حق دارد، مدرک تحصیلی اینجانب را مسترد و ابطال نماید؛ همچنین اعلام می­دارد در صورت بهره­ گیری از منابع مختلف شامل: گزارش­های تحقیقاتی، رساله، پایان نامه، کتاب، مقالات تخصصی و غیره، به منبع مورد استفاده و پدید آورنده آن به طور دقیق ارجاع داده شده و نیز مطالب مندرج در پایان نامه / رساله حاضر تاکنون برای دریافت هیچ نوع مدرک یا امتیازی توسط اینجانب و یا سایر افراد به هیچ کجا ارائه نشده است. در تدوین متن پایان نامه / رساله حاضر، چارچوب (فرمت) مصوب تدوین گزارش­های پژوهشی تحصیلات تکمیلی دانشگاه شاهد به طور کامل مراعات شده و نهایتاً این که، کلیه حقوق مادی ناشی از گزارش پایان نامه / رساله حاضر، متعلق به دانشگاه شاهد می­باشد.

(( اینجا فقط تکه ای از متن درج شده است. برای خرید متن کامل فایل پایان نامه با فرمت ورد می توانید به سایت feko.ir مراجعه نمایید و کلمه کلیدی مورد نظرتان را جستجو نمایید. ))

نام و نام خانوادگی دانشجو (دست­نویس):
امضاء دانشجو:
تاریخ:

دانشکده علوم انسانی
پایان نامه جهت دریافت دانشنامه کارشناسی ارشد
رشته :
حقوق خصوصی
عنوان پایان نامه:
رضایت آگاهانه در حقوق پزشکی
استاد راهنما:
جناب آقای دکتر سید محسن سادات اخوی
استاد مشاور:
سرکار خانم دکتر نفیسه ظفر قندی
پژوهشگر:
پرنوش شقاقی آذر
زمستان۱۳۹۰
تقدیم به پدر و مادرعزیزم
مهربان فرشتگانی که
لحظات ناب باور بودن، غرور دانستن، جسارت خواستن، عظمت رسیدن و تمام تجربه های یکتا و زیبای زندگیم، مدیون حضور پرمهر آن هاست
با سپاس فراوان از
راهنمایی­های بی­دریغ اساتید ارجمند
جناب آقای دکتر سید محسن سادات اخوی
و
سرکار خانم دکتر نفیسه ظفرقندی
چکیده
الزام حقوقی پزشک در اخذ رضایت از بیمار، پیش از انجام معالجات، یک قاعده ی کلی و یکی از بارزترین نشانه های اصل اتونومی (خود مختاری) بیمار است.
یکی از ارکان رضایت، آگاهی است؛ بدین معنا که رضایت باید بر اساس آگاهی باشد و به لحاظ حقوقی رضایتی معتبر است که محصول اطلاعات لازم و انتقال مناسب اطلاعات به بیمار باشد و در این زمینه بررسی این موارد ضروری است که در رابطه پزشک و بیمار، آگاهی بیمار چه نقشی در کاهش مسؤولیت پزشک دارد و آیا همیشه علم تفصیلی لازم است یا مواردی نیز وجود دارد که علم اجمالی کافی باشد؛ همچنین چگونگی آگاه سازی بیمار و شرایط و شیوه های آن مسأله ای است که امروزه در فرایند رضایت بیمار تأثیر مستقیم و به سزایی دارد؛
از سوی دیگر استثنائاتی بر قاعده ی کلی رضایت آگاهانه، وارد است که شامل مواردی نظیر مصونیّت درمانی و شرایط اضطراری می باشد که یا محدودیت هایی برای آگاه سازی و اخذ رضایت از بیمار ایجاد می کند و یا اساساً فرایند کسب رضایت آگاهانه را غیر ممکن می سازد. در این زمینه وظایف و مسؤولیت های کادر پزشکی در شرایط کلی و موارد استثناء قابل بررسی است.
واژگان کلیدی:
حق بیمار ـ اتونومی ـ رضایت آگاهانه ـ علم تفصیلی ـ علم اجمالی.
فهرست مطالب
مقدمه…………………………………………………………………………………………………………………………………۱
بخش اول: جایگاه رضایت در مسؤولیت………………………………………………………………………..۶
فصل اول: مبانی اصل رضایت، مستندات و قلمرو آن……………………………………………………………….۷

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
[یکشنبه 1400-09-28] [ 11:18:00 ق.ظ ]




۵-فرایندها: مدیریت و اداره ی موثر فرایندهایی چون فرایندهای هیئت مشتری ( به طور مثال پذیرش مشتریان جدید، پرداختن به خواسته‌ها، نیازها، شکایات آن و همین طور برگرداندن مشتریان از دست رفته) و فرایندهای تحلیلی و برنامه ریزی برای شناخت مشتری.

(( اینجا فقط تکه ای از متن درج شده است. برای خرید متن کامل فایل پایان نامه با فرمت ورد می توانید به سایت feko.ir مراجعه نمایید و کلمه کلیدی مورد نظرتان را جستجو نمایید. ))

۶-اطلاعات: جمع آوری اطلاعات خام صحیح و مسیردادن در جای مناسب
۷-  فناوری: مدیریت بر داده‌ها و اطلاعات، درخواست نامه‌های مربوط به مشتری، زیرساخت IT و معماری آن
۸-سنجش‌ها: اندازه گیری و سنجش شاخص‌های درونی و بیرونی توفیق و یا عدم توفیق CRM

۲-۱۴)ایجاد چشم انداز CRM

برای ایجاد چشم انداز CRM در بنگاه تجاری، مدیران بنگاه باید اقدامات زیر را انجام دهند:
مفهوم CRM را برای بنگاه تجاری تعریف کنند.
اهداف را مشخص کنند.
آنچه را بنگاه برای مشتریان هدف خود در نظر دارد ترسیم کنند.
قدم بعدی- خلق مجموعه ای از ارزش‌های رقابتی و متمایز نام تجاری خدمات. این مجموعه باید با توجه به نظریات مشتری و از منظر شرکت تهیه شود. قدم نهایی در ایجاد چشم انداز، ترسیم مسائل مربوط به مشتری در موقعیت‌ها و وضعیت‌های مختلف است.

۲-۱۵)مدل نظری اجرایCRM

مدیریت ارتباط بامشتری درسازمانهابه عنوان طرح نوآوری مطرح است که تحقق آن درسازمانهای خدماتی دارای اولویت خاصی میباشد. امروزه سازمان هابه این حقیقت پی برده اندکه دیگرنمیتوانندمثل گذشته تولیدکرده ومشتریان را به مصرف تولیدات متمایل سازند. درسیرتکامل تدریجی،توجه
به نیازمندی هاوعلایق بالقوه وبالفعل مشتریان برای موفقیت ضروریاست . بهبودپتانسیل مدیریت ارتباط بامشتریان وعدم اطمینان های موجوددرمورداجرای آن درسازمانهاباعث ایجادنگرش جدیدی به عوامل تعیین کننده تصمیم شرکت برای استفاده ازاستراتژیCRM شده است . باتوجه به مرورادبیات،مفاهیم واصول مدیریت ارتباط با مشتری میتوان به این نتیجه دست یافت که مشتریان،کارکنان،رهبری،فرهنگ سازمانی،استراتژی وساختارعوامل اصلی موردنیازبرای اجرایCRMبوده وبراین اساس میتوان مدل نظری زیر را که شامل سه بعد فکری،اجتماعی وفناوری اطلاعات است طراحی وتبیین نمود :

مدل نظری اجرای مدیریت ارتباط با مشتری اوکر ومودابی۲۰۰۲

۲-۱۶بحث وتجزیه وتحلیل مدل

اجرای استراتژی ازطریق افراد،ساختار،سیستمهاوفرهنگ بایدحمایت شوند [۲۸]. به عبارت دیگراستراتژی باید به نحو مطلوبی باچهارجزءذکرشده تعامل داشته وباعملکردسازمانی نیزسازگارباشد.
براساس مدل ارائه شده ابعادتحقیقاتی اصلی برای مدیریت ارتباط بامشتری درسازمانهاعبارتنداز :
بعدفکری، بعداجتماعی وبعدفناوری اطلاعات که دراین قسمت به تشریح و تبیین آن هاپرداخت همیشود .

۲-۱۶-۱بعدفکریCRM

الف) ساختار:
ساختارسازمانی،تعیین کننده حدوداختیارات،ارتباطات وهمچنین مشخص کننده مکانیزمی است که وظایف و برنامه های سازمانی از طریق آن تحقق مییابند. [ ۲۸
ادبیات نوآوری نشان میدهد که شرکت ها ی دارای ساختارمسطح وغیرمتمرکزنسبت به شرکتهای سلسله مراتبی متمرکزازتوسعه ایده های خلاقانه بیشترحمایت میکنند .
بااین حال با در نظر گرفتن اجز ای نوآور ،ساختار متمرکز نیز دارای تاثیرات زیادی است. براساس نوآوری، ITعوامل ساختاری شامل سازگاری سیستم باطرح سازمانی،سلسله مراتب،اختیارات،
ارتباطات گزارشگری وامثال اینها میباشد. مدیریت موثرارتباط بامشتری باید فرایندهای کسب وکار رابه نوعی طراحی و پشتیبانی کندکه باعث ایجادتجربیات مثبت مشتریان با شرکت شود. این فراینده ای کاری ،کل شرکت یعنی فرایندها ی تعامل با مشتریان،بازاریابی،فروش وخدمات به مشتریان وهمچنین خدمات پس ازفروش راشامل میشود. یک عامل استراتژیک مهم ،تعیین این مطلب است که آیا استراتژی CRM باساختارفعلی شرکت مطابقت دارد یا خیر. با توجه به مدل جانسون و استروم [ ۲۹ ] تاثیرمدیریت ارتباط بامشتری برساختارسازمانی را میتوان به صورت زیرطراحی نمود:

تاثیرمدیریت ارتباط با مشتری برساختار سازمانی جانستون واستروم۲۰۰۴
ب) استراتژی:
محیط های جهانی بسیاررقابتی بازارهای امروزی فشارهایی رابرای کاهش هزینه هاودرعین حال متمایز سازی خود را ازطریق بهبودخدمات به مشتریان درجهت کسب درآمداعمال میکنند. فرضCRM در سازمان بر این است که اگر نحوه مدیریت ارتباط بامشتری رابهبوددهد،نتیجه آن افزایش بهره وری ورضایت مشتری ودرنهایت رسیدن به عملکردبهتر درمقایسه بارقیباست . بااین حال سازمانهابایدازنگریستن بهCRMبه عنوان یک راه حل مقابله با فشارهای رقابتی اجتناب کنند. مدیریت ارتباط بامشتری طرحی است که باید به صورت یک استراتژی سازمانی به آن نگریسته شود.
به این منظورلازم است پس ازتدوین اهداف مورد نظر از اجرای CRM اقدام به تهیه وارائه استراتژی درخصوص نحوه ایجاد ارتباط با مشتریان ارزشمند وتثبیت وفاداری آنها نمود. گام های عملی واجرایی تدوین استراتژی CRM برای سازمانها را میتوان به صورت زیر ارائه نمود:
۱٫بخشبندی بازارهاومشتریان درگروههای مختلف وتعیین اهداف ومعیارها وسنجش برای هربخش وگروه.
۲ .ارزیابی وضعیت موقعیت وجایگاه مشتری به عنوان یک دارایی برای سازمان ازطریق تشکیل ماتریس دارایی مشتری که درآن دو بعد زیر مزایاونقاط قوت ارتباطب امشتریان را نشان میدهد :
مشتری تاچه اندازه برای سازمان ارزشمنداست؟
سازمان تاچه اندازه برای مشتری ارزشمنداست؟

۳٫تشریح اهداف وتاکتیک های مورد نیاز برای دستیابی به آنها برای مدیران وکارکنان عملیاتی .
حال چنان چه سازمان رابه دوبخش کلی فرایندهای عملیاتی ومشتریان تقسیم نماییم میتوان نقشه استراتژیکCRMرابراساس مدل بریتون[ ۳۰ ] به شکل زیرترسیم نمود:

نقشه استراتژیک مدیریت ارتباط با مشتری بر اساس مدل بریتون۲۰۰۴
ج) مدلهای کسب وکار:
بخش بعدی مدلهای کسب وکاردرمدیریت ارتباط بامشتری است. ‹‹ کین›› شش عامل اساسی در این رابطه ارائه کردکه عبارتنداز:
-۱ انجام دادن عملیات حمل ونقل
-۲ داشتن ارتباط درازمدت بامشتری
-۳ هماهنگ کردن کانالهای ارتباطی
۴- ساختن یک مارک قوی تجاری[ ۳۱ ]
-۵ تغییردادن ساختارسرمایه گذاری وهزینه ها
[ -۶ ایجادارزش افزوده برای مشتریان.[ ۳۲
د) برنامه ریزی
: برنامه ریزی رامیتوان عملی دانست که درآن مجموعهای ازطرحهای مرتبط دارای کیفیت بالایی چون طرحهای واحدتجاری،طرح های کل سازمان وطرحهایITبه وجودمیآید. برنامه استراتژیک کل سازمان بایدطرحهای واحده ای کاری وطرحهای ITراپشتیبانی نمایند .
مدیران فناوری اطلاعاتی که دربرنامه ریزی کسب وکار شرکت مشارکت بیشتری دارند میتوانند اهداف عالی شرکت رابهتردرک کنند. به علاوه فرایند برنامه ریزی یکپارچه میتواند باعث ایجادارتباط بین مدیران کسب وکارومدیرانITشودوبرای ایجاددرک مشترکی بین حوزهه ای وظیفه ای مختلف درون سازمان اهمیت قائل شود.[ ۳۳
ه)رهبری:

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 11:18:00 ق.ظ ]




  • کانسنگ منگنز آهنی[۶]با منگنز بین ۱۰ تا ۲۰ درصد
  • کانسنگ آهن منگنزدار[۷]با منگنز بین ۵ تا ۱۰ درصد

هر چند ذخائر منگنز ممکن است در طیف وسیعی از شرایط و تشکیلات زمین شناسی از پر کامبرین تاسنوزوئیک پیدا شوند، با این وجود ۷۰ درصد ذخائر شناخته شده در تشکیلات زمین شناسی سنوزوئیک وجود دارند و ۱۰ درصد نیز در سنگ­های کامبرین یافت می‌شوند. وجود ذخائر مهم منگنز در سنگهای دوران مزوزئیک نادر است به جز در مورد ذخائر منطقه گروت آیلنت در کشور استرالیا و مولانگو در کشور مکزیک بزرگ­ترین و اقتصادی­ترین ذخائر منگنز از نوع رسوبی بوده و به شکل تقریبا لایه­ای و گسترده در سطح یافت می­شوند. مثال­های این نوع ذخایر وجود ذخائر غنی منگنز در کشورهای مراکش، نیکوپال اوکراین، چیاتورا گرجستان مورودواروکم برزیل و ماهاراشتای هندوستان هستند. انواع دیگری از ذخایر منگنز در ارتباط با تشکیلات رسوبی آهنی دوران پر کامبرین یافت شده ­اند در این ذخائر منگنز به صورت کربنات و یا اکسید منگنز و معمولا با عیار کم تمرکز یافته است. مثال­­های معروف این نوع ذخائر پست مازبورگ و کورومان در کشور آفریقای جنوبی و ماتوگراس برزیل هستند. نظیر ذخایر لاتریتی آهن، بوکسیت و نیکل، ذخایر بر جای منگنز نیز تحت شرایط مناطق حاره دچار هوازدگی شده و این امر منجر به غنی­تر شدن کانسار و تبدیل کانی‌های منگنزدار کم عیار به کانی‌های پرعیارتری نظیر پیرولوزیت و کریپتوملان و منگانیت می­ شود. مثال­های بارز این نوع ذخایر در کشورهای برزیل منطقه آماپا گابن منطقه مداندا،‌ غنا، استرالیا و هندوستان وجود دارند.
۱-۵-۱ تقسیم بندی کانسارهای منگنز (پارک و مک دیارمید ۱۹۷۵)
۱-۵-۱-۱ کانسارهای همراه با توف ها و رسوبات آواری مرتبط با مواد آتشفشانی (نوع آتش فشانی – رسوبی):
این گروه از نظر اقتصادی ارزش بیشتری دارند به عنوان مثال می­توان کانسارهای پونوپو درکوبا، دره رودخانه الکی در شیلی و کانسار منگنز ونارچ قم نام برد.
۱-۵-۱-۲ کانسارهای مستقل از فعالیت­های آتش­فشانی:
مانند کانسار نیکوپول در اکراین.
۱-۵-۱-۳ کانسارهای همراه با کانسارهای آهن لایه­ای
در ذخایر منگنز، منگنز به دو صورت Mn+4 و Mn2+ واکنش می­دهد. منگنزهای موجود در منطقه هیپوژن اغلب دو ظرفیتی بوده و به صورت انواع کانی­های کربناته و سیلیکاته ظاهر می­شوند. منگنز دو ظرفیتی نسبتاً محلول و به شدت متحرک است. در منطقه سوپرژن، منگنزهای منتقل شده از منطقه هیپوژن به صورت اکسیدهای چهار ظرفیتی که در منطقه سوپرژن پایدارترند، رسوب می­ کنند.
بیش­تر تمرکزهای اولیه منگنز که تشکیل کانسارهای مهم و اقتصادی منگنز را می­ دهند و یا انواع دیگر که حاصل فرآیندهای ثانویه هستند، همگی منشأ رسوبی دارند و در این ارتباط اکثر طبقه ­بندی­ها مبتنی بر شرایط منطقه رسوب­گذاری و نحوه تمرکز منگنز می­باشد[۶].
رایج­ترین طبقه ­بندی­ها کانسارهای منگنز را به گروه ­های رسوبی، گرمابی، دگرگونی و سوپرژن تقسیم بندی می­ کنند.
۱-۵-۲ تقسیم بندی کانسارهای منگنز ( گیلبرت و پارک ۱۹۷۷ )
۱-۵-۲-۱ کانسارهای رسوبی منگنز
قسمت اعظم منگنز دنیا از کانسارهای منگنز رسوبی به دست می ­آید. شوروی سابق یکی از اصلی­ترین تولیدکنندگان منگنز جهان به شمار می ­آید که با تولید ۹۰۱ میلیون تن در سال ۱۹۸۹ نزدیک به ۴۱% از کل تولید جهان را به خود اختصاص داده­ است. در حدود ۷۵% از منابع منگنز کشف شده (در خشکی) در شوروی سابق در حوضه نیکوپول در اوکراین و مابقی در حوضه­های چیاتورا در گرجستان واقع شده است.
کانسارهای رسوبی براساس منشأ منگنز به ۲ زیر گروه تقسیم می­شوند:
۱-۵-۲-۲ کانسارهای رسوبی – آتش­فشانی
در این نوع کانسارها منشأ منگنز درونی و عمدتاً آتش­فشان­های زیر دریایی می­باشند. این نوع کانسارها در مناطقی به وجود آمده­اند که فعالیت­های شدید آتش فشانی زیردریایی وجود داشته باشد. این کانسارها یا همراه با سنگ­های تراکی ریولیت و یا همراه با گرینستون و مقادیری از سنگ­ها و کانه­های رسوبی هستند. معمولاً کانسارهای آهن ـ منگنز محدود به کمپلکس­های دیاباز ـ پورفیری یا کوارتز ـ کراتوفیری هستند و در نزدیکی مراکز فعالیت آتش­فشانی و یا در فاصله­ای از آن در بین لایه ­هایی از مواد آذرآواری قرار دارند. این کانسارها از تغییرات کانسارهای رسوبی با منشأ گرمابی در توده­های نفوذی کم عمق تشکیل شده ­اند.
کانسارهای این گروه به وسیله ترکیب براونیت، هوسمانیت و رودوکروزیت از کانه­های اولیه منگنز و با حضور کانی­های پسیلوملان ـ وناردیت در پوسته­های هوازده، قابل تشخیص هستند و شکل کانسار به صورت لایه­ای است. این کانسارها لایه ­هایی با ضخامت ۱۰-۱ متر و ۵۵ ـ ۴۰% منگنز، کمتر از ۱۰% سیلیس و ۰۶/۰-۰۳/۰% فسفر تشکیل می­شوند.
این کانسارها در مناطقی که فعالیت­های آتش­فشانی شدید است، ذخیره­ای نسبتاً کوچک دارند. کانسار قزاقستان روسیه و کوست رینج در آمریکا نمونه ­ای از این کانسار است[۶].
۱-۵-۲-۳ کانسارهای رسوبی – غیر آتش­فشانی
در این کانسارها منشأ منگنز فرآیندهای بیرونی مانند هوازدگی سنگ­های سطحی تأثیر دارد. این کانسارها مجموعه ذخایر منگنز و دیگر عناصری را که عمدتاً به وسیله آب­های سطحی و زیر زمینی از مناطق هوازده خشکی به حوضه­های آبی حمل می­شوند را شامل می­ شود. این کانسارها یا همراه با رس و ماسه سنگ گلوکونیتی و یا همراه با کربنات­ها می­باشد.
طی فرآیندهای غنی­سازی، دو عنصر آهن و منگنز در مراحل مختلف مانند جدا شدن از سنگ­های منبع، حمل و ته­نشینی و مراحل دیاژنز از یکدیگر تفکیک می­شوند و بدین ترتیب منجر به تشکیل ذخایری با نسبت بالای آهن و منگنز می­گردند. با توجه بر این که حلالیت منگنز در بعضی مقادیر PH و Eh اسیدی به طور قابل توجهی از آهن و آلومینیوم بیشتر است، بسته به طبیعت فرایند هوازدگی، آهن و منگنز ممکن است به طور یکسان تا ترجیحاً منگنز، از سنگ­های منبع جدا شده باشند. هوازدگی پوسته بازالتی اقیانوسی به وسیله آب دریا در درجه حرارت پائین ممکن است منجر به حل شدن و ته نشینی اکسیدهای منگنز شود. این کانسارها ۷۵% ذخایر شناخته شده جهان را شامل می­شوند.
شکل کانسار به صورت لایه­ای و عدسی می­باشد. و بزرگ­ترین ذخیره منگنز جهان نیکوپول در اوکراین را شامل می­شوند. کانسارهای مهم منگنز به طور عمده در محدوده زمانی تشکیل شده ­اند که میزان اکسیژن آزاد کاهش داشته است. کانسارهای کشف شده اکثراً متعلق به اوایل پالئوزوئیک، ژوراسیک و اواسط کرتاسه هستند. همراه کانسارهای آهن رسوبی لایه­ای، مقداری منگنز نیز یافت می­ شود.
کانسار منگنز نیکوپول واقع در شوروی سابق بزرگ­ترین ذخیره منگنز دنیا محسوب می­گردد. این کانسار در الیگوسن تشکیل شده است. این کانسار که از نوع کانسارهای رسوبی منگنز است، در سنگ میزبان کربناته قرار دارد. استراتیگرافی منطقه از پایین به طرف بالا شامل: پی سنگ کریستالین، پی سنگ هوازده، ماسه سنگ و رس، سیلتستون، ماسه سنگ گلاکونیت، لایه منگنزدار، رس­های سبز تا خاکستری، مارن و آهک است.
لایه منگنز شامل سه رخساره اکسید، مخلوط اکسید – کربنات و کربنات است، که کربنات­ها در حاشیه حوضه رسوبی تشکیل شده اند. رنج منگنز از ساحل به اعماق عبارتند از:
رخساره کربناته(رودوکروزیت منگانو کلسیت) اکسیدی(پیرولوزیت پسیلوملان)
محیط حاشیه حوضه رسوبی یا ساحلی ( محیط عمیق) افق منگنزدار ۲ تا ۳ متر ضخامت، ۲۵ کیلومتر عرض و ۱۵۰ کیلومتر طول دارد. رخساره اکسید حدود ۲۵ درصد ذخیره را تشکیل می­دهد. عیار منگنز ۱۵ تا ۲۵ درصد است. منگنز از سنگ­های مافیکی اسپلیتی کریستالین منشأ گرفته است. بافت ذخیره از نوع اُالیتی، پیزولیتی، لامیناسیون و جانشینی صدف­ها است. کانسارهای منگنز در کربنات­ها در هندوستان، برزیل و مراکش کشف شده است. منشأ منگنز به طور عمده سنگ­های آتش­فشانی است[۶].
۱-۵-۲-۴ کانسارهای گرمابی منگنز
این کانسارها به صورت رگه­ای می­باشد و کانی­های اقتصادی آن عمدتاً رودوکروزیت و پیرولوزیت می­باشد. چشمه­های آب گرم در کانسارهای موجود در قاره­ها و پیدایش آن­ها در مناطق فعال کف دریاها مثال­های جالبی از تشکیل کانی­های اکسید منگنز از سیالات هیپوژن هستند. با مقایسه ترکیب کانسارهای منگنز در چشمه­های آب گرم امروزی و کانی­های منگنز رگه­ای هیپوژن قدیمی تشابه بین آن­ها به خوبی روشن می­ شود. در ذخایر گرمابی یک نوع پراکندگی ناحیه­ای مربوط به کانی­های منگنز و سایر فلزات مشاهده شده است. چشمه‌های آب گرم در کانسارهای موجود در خشکی‌ها و پیدایش آن­ها در مناطق فعال کف دریاها مثال­های جالبی از تشکیل کانی­های اکسید منگنز از سیالات هیپوژن هستند. با مقایسه ترکیب کانسارهای منگنز در چشمه‌های آب گرم امروزی و کانی­های منگنز رگه‌های هیپوژن قدیمی، تشابه بین آن­ها به خوبی روشن می‌شود. در ذخایر گرمایی یک نوع پراکندگی ناحیه­ای مربوط به کانی­های منگنز و سایر فلزات مشاهده شده است. در عمیق­ترین بخش­ها تنها کانی­های منگنز دو ظرفیتی (رودوکروزیت، رودونیت، تفروئیت و آلاباندیت) همراه با سولفورهای فلزات پایه (Pb, Zn, Cu) و کانسارهای طلا- نقره تشکیل می­ شود. با بالا آمدن محلول­های هیپوژن به طرف سطح زمین در مناطق فوقانی و امتزاج آن با نزولات اکسیژن­دار پائین رو، گیبسیت و براونیت که اکسیدهای با ظرفیت کم هستند و کریپتوملان، پسیلوملان، پیرولوزیت و کرونادیت که اکسیدهای با ظرفیت زیاد هستند، به صورت تابعی از میزان اکسیژن و درجه حرارت تشکیل می­شوند. مانند کانسار منگنز بیوت (آمریکا) [۶].
۱-۵-۲-۵ کانسارهای دگرگونی منگنز
کانسارهای دگرگونی حاوی کانی­های فراوان منگنز به تعداد زیادی یافت می­ شود اما تنها تعداد کمی از این کانسارها و عمدتاً آن­هایی که دارای کانی­های براونیت، هوسمانیت و بیگسبیت هستند، اهمیت محلی دارند و نظر کانسار به صورت لایه­ای است. کانسارهای دگرگونی منگنز در ارتباط با سنگ­های سیلیکاته حاوی منگنز در دوره پروتروزوئیک مانند گاندیت­ها و کودوریت­ها می­باشند. گاندیت­ها از کوارتز، اسپسارتین، براونیت، هوسمانیت و رودوکروزیت تشکیل شده ­اند و کودوریت­ها از فلدسپات پتاسیک، اسپسارتین و آپاتیت تشکیل یافته­اند. این­ها در بین لایه‌های از مرمرها، کوارتزیت‌ها و شیست­ها قرار دارند. گاندیت‌ها و کوردوریت‌ها در مناطق زیادی با صدها کیلومتر مربع مساحت پراکنده هستند. طول ذخایر منگنزدار از ۳ تا ۸ کیلومتر و ضخامت آن­ها از ۳ تا ۶۰ متر متغیر می­باشد. متوسط میزان منگنز در آنها ۱۰ تا ۲۰ درصد است. بزرگ­ترین کانسارهای شناخته شده از این نوع در هند و برزیل وجود دارند. مانند کانسار منگنز پُست ماسبرگ در آفریقای جنوبی.
براونیت کانی مشخصه­ی کانسارهای دگرگونی ضعیف است، در دگرگونی شدید کانی بیگسبیت از تحول براونیت و هماتیت تشکیل می­گردد و همراه آن هولاندیت، هوسمانیت و ژاکوبسیت نیز ظاهر می­شوند. هولاندیت یک کانی هیپوژن است و از طریق دگرگونی مجاورتی و ناحیه­ای تشکیل می­ شود. بسیاری از کانسارهای رسوبی منگنز، متعاقباً به وسیله دگرگونی حرارتی و مجاورتی با شدت­های متفاوت تغییر پیدا می­ کنند و این امر باعث تغییر کانی­شناسی و بافت کانسارهای قبلی می­گردد، اما نقشی در تمرکز آن­ها ایفا نمی­کند. در کانسنگ­های اکسیدی دگرگون شده منگنز، براونیت و بیگسبیت بسته به حضور سیلیس، آهن و … و نیز حرارت و اکسیژن به تنهایی یا با هم تشکیل می­شوند[۶].
۱-۵-۲-۶ کانسارهای منگنز تجزیه­ای یا سوپرژن
فرایند تشکیل این کانسارها شامل تجزیه عناصر غیر از منگنز در سنگ مادر توسط آب­های سطحی و زیرزمینی است. این فرایند باعث متمرکز شدن مواد باقیمانده و یا تجزیه و ته­نشینی مجدد منگنز در پوسته هوازده نزدیک سطح می‌شود. اکسیداسیون سوپرژن برجا و غنی­سازی سنگ­های منگنزدار، به خصوص در سنگ­های کربناته، یا تحرک مجدد کانسارهای منگنز قبلی در جریان هوازدگی منجر به تشکیل ذخایر پرعیار و اقتصادی می­گردد. سنگ مادر این نوع کانسارها باید دارای درصدکانی منگنز ( ۵ تا ۱۰ درصد ) باشد. هوازدگی در مناطق گرمسیری معمولا منجر به افزایش عیار بیش از ۵ الی ۶ درصد نمی­ شود. اگر اکسیداسون شدید و فراگیر باشد، پیرولوزیت و یاکریپتوملان (بسته به تمرکز پتاسیم) مستقیما از رودوکروزیت یا پیروکروزیت تشکیل می‌شود. چنان­چه اکسیداسیون محدود و دارای تغییراتی از بالا به طرف پایین سطح باشد، فازهای مختلف معرف حالت­های اکسیداسیون متفاوت تقریبا به صورت زیر می‌باشد[۶].
رودوکروزیت هوسمانیت منگانیت بیرنسیت نسوتیت پیرولوزیت و کریپتوملان
همان­طوری که تحرک آهن و آلومنیوم به تشکیل لاتریت­های آهن­دار و بوکسیت منجر می­ شود، منگنز نیز می ­تواند در طول هوازدگی شیمیایی تشکیل ذخایر بازماندی منگنز با عیار بالا را بدهد. در مرحله­ اصلی تبلور ماگما به دلیل قرار گرفتن منگنز در کانی­های آهن و منیزیم­دار، هیچ کانی مستقلی از منگنز تشکیل نمی­ شود و کانی­های منگنزدار هوازده شده و باعث تشکیل ذخایر اقتصادی منگنز می­شوند که به صورت پوشش بر روی سنگ­های حاوی منگنز وجود دارد. کانی­های اقتصادی این نوع شامل پسیلوملان، پیرولوسیت و منگانیت می­باشد[۶].
در مورد ذخایر بازماندی منگنز نیز مانند بوکسیت ها، آب و هوا ـ زهکشی ـ ماهیت سنگ مادر از عوامل تعیین کننده تمرکز ذخیره می­باشند. سنگ مادری که منشأ ذخایر بازماندی هستند باید به قدر کافی غنی از منگنز باشند، به عنوان مثال ۱۰% منگنز. این نوع کانسارهای منگنز از هوازدگی شیمیایی سنگ­های کربنات منگنزدار و سنگ­های سیلیکات ـ کربنات حاوی منگنز تشکیل می­شوند. مهم­ترین ذخایر منگنز بازماندی در غرب آفریقا (گابون)، آفریقای جنوبی، برزیل، هند و ونزوئلا و کانادا شناخته شده ­اند[۶].
۱-۵-۲-۷ گرهک­های (ندول های) منگنز
بزرگ­ترین منابع منگنز در کف اقیانوس­ها و دریاچه­های عهد حاضر وجود دارد که در آن کانسارهای منگنز و آهن به صورت گرهک و کنکرسیون­های نامنظم یافت می­شوند (شکل ۱-۲). قطر گرهک­ها از ۱ میلی­متر تا ۲۵ سانتی­متر متغیر است و گاهی به یک متر می­رسد ولیکن بیشترین پراکندگی مربوط به قطرهای ۷-۳ سانتی­متر است. نودول­ها معمولا ًبه شکل کروی، بیضوی، عدسی مانند و صفحه­ای است. گرهک­ها حاوی ۲۰ تا ۳۰ درصد اکسیدهای منگنز و مقداری آهن می­باشند و جمع مقادیر کبالت، نیکل و مس در آنها ۲ تا ۳ درصد می­باشد. گرهک­ها حاوی مقادیری تیتانیوم، وانادیوم و مولیبدن نیز می باشند. میزان ذخیره گرهک های منگنز قابل بازیابی ۵۰ بیلیون تا یک تریلیون تن تخمین زده شده است. سرعت رشد گرهک­ها یک میلی­متر در هر یک میلیون سال است. گرهک­های منگنز، پوششی که ضخامت آن به اندازه ضخامت یک گرهک می­باشد را در کف اقیانوس تشکیل می­ دهند. در مورد منشأ گرهک­ها نظریه­ های مختلفی وجود دارند. امروزه در ایالات متحده آمریکا، آلمان و ژاپن که فاقد ذخایر بزرگ منگنز در خشکی هستند، استخراج نودول­های منگنز- آهن از کف اقیانوس­های آرام و اطلس در اعماق بیش از ۷ کیلومتری را توسط کشتی­های عظیم اکتشافی که عمل لیچینگ (هیدرومتالورژی)، گرم کردن / ذوب (پیرومتالورژی) یا ترکیبی از هر دو را انجام می­ دهند، آغاز شده است. نودول­های استخراجی حاوی ۳۰ – ۲۵% منگنز، ۱۲- ۱۰% آهن، ۲-۱% نیکل، ۵/۱- ۳/۰ % کبالت و ۵/۱-۱ % مس هستند. تمرکز این نودول­ها بر حسب تولید در سطح، حدود ۲۰ – ۱۵ کیلوگرم بر متر مربع است[۶].

شکل ۱- ۲- طرح شماتیک یک گرهک همبرگری شکل
میزان ذخیره منگنز بین زون گسله کلاریون و کلیپرتون در حدود ۱۰۶×۲ تن با عیار ۲۵% منگنز، ۳/۱ % نیکل، ۱% مس، ۲۲% کبالت و ۵% مولیبدن تعیین شده است. میانگین منگنز در نودول­ها ۲۴% است که در مقایسه با میانگین منگنز توده­های معدنی که ۵۵% – ۳۵ است، از نظر اقتصادی به عنوان منبع منگنز پیشنهاد نمی­شوند اما آن­ها حاوی ۱۴% Fe = ، ۱%Cu =، ۱% Ni = و ۲۵/۰% Co = هستند.
۱-۵-۲-۸ منگنز نقطه­ای [۸]
دندریت­ها یا شجره­های پیرولوسیت (MnO2) بر روی سطح شکستگی بسیاری از سنگ­ها قابل مشاهده می­باشند. لیکن در سنگ­هایی که مقدار مس درصد چند صد پی­پی­ام است، به جای تشکیل (دندریت منگنز)، منگنز نقطه­ای تشکیل می­ شود.
۱-۶ اکتشاف وارزیابی ذخایر منگنز
اکتشاف و ارزیابی ذخایر منگنز نسبت به بسیاری از مواد معدنی دیگر مشکل­تر است. این کانسارها معمولاً کوچک و به صورت پراکنده هستند و روش­های ژئوفیزیکی گران قیمت برای اکتشاف این توده­های کانساری مقرون به صرفه نیست.

( اینجا فقط تکه ای از متن فایل پایان نامه درج شده است. برای خرید متن کامل پایان نامه با فرمت ورد می توانید به سایت feko.ir مراجعه نمایید و کلمه کلیدی مورد نظرتان را جستجو نمایید. )

برخلاف روش­های ژئوفیزیکی که در اکتشاف منگنز چندان موفق نیستند، روش­های ژئوشیمیایی به دلیل حلالیت بالای منگنز به عنوان ابزاری مؤثر در پروژه‌های اکتشاف می‌توانند مورد استفاده قرار گیرند. یکی از مشکلات عمده در مراحل اکتشاف منگنز، نگهداری نمونه معرف کانسار برای مراحل ارزیابی و آنالیز است. در گذشته­ های دور بیشتر حفاری­های ضربه­ای برای اکتشاف منگنز استفاده می­شد. امروزه بیشتر از حفاری­های چرخشی برای این منظور استفاده می­ شود، اگر چه در این حالت هم باید برای حفظ نمونه معرف دقت کافی شود.
۱-۷روش­های عمده استخراج منگنز
اکثر کانسارهای با ارزش منگنز، از غنی­سازی ثانویه توسط آب­های زیرزمینی و لیچینگ سنگ­های رسوبی منگنزدار تشکیل می­شوند. به دلیل تنوع کانسارهای منگنز و گستردگی ترکیبات و کانی­های شناسایی شده در این کانسارها، هیچ یک از روش­های کانه­آرایی به تنهایی کاربرد ندارد. در استخراج کانسنگ منگنز، هم روش استخراج روباز و هم زیرزمینی مورد استفاده قرار می­گیرد.
ندول­های منگنزدار پوسته کف اقیانوس­ها ذخایر عظیمی از منگنز را تشکیل می­ دهند ولی به علت مشکلات تکنیکی زیادی در استخراج آن­ها وجود دارد. به منظور پر عیار سازی منگنز به دلیل تنوع کانسارهای منگنز و گستردگی ترکیبات و کانی­های شناسایی شده در این کانسارها هیچ یکی از روش­های کانه­آرایی به تنهایی و حتی به همراه مجموعه ­ای از سایر روش­ها، در همه کانسارهای منگنز کاربرد ندارد.
۱-۸ کاربردهای منگنز
در صنایع فولاد منگنز باعث نورد کردن فولاد و چکش­خواری، استحکام، دوام، مقاومت در برابر سایش و شکنندگی می­ شود. از ترکیب منگنز و آلومینیوم و آنتیموان و کمی مس آلیاژی با خاصیت فرومغناطیس قوی حاصل می­ شود. منگنز خالص دارای چهار آلوتروپی می­باشد. فرم آلفا در درجه حرارت معمولی پایدار است. فرم گامای این عنصر دارای خصوصیات انعطاف پذیری بالا، نرم و راحت با چاقو بریده می­ شود، و هم­چنین چکش­خوار است. کاربردهای متنوع منگنز باعث می­ شود که این فلز را در سه نوع عیار متالورژیکی، شیمیایی و باتری طبقه ­بندی کرد. با توجه به جدول ۱-۱، عیار متالورژیکی در حدود ۳۸ تا ۵۵ درصد منگنز می­باشد، و ممکن است با عیار شیمیایی تنها در شکل فیزیکی آن تفاوت داشته باشد. کانی­هایی با عیار باطری و شیمیایی اغلب توسط محتوی MnO2 دسته­بندی می­شوند، که نوعا در حدود ۷۰ تا ۸۵ درصد (۴۴ تا ۵۴ درصد منگنز) می­باشند[۷].
جدول۱-۱ –مشخصات ترکیبهای موجود در محصولات منگنز[۷]

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 11:17:00 ق.ظ ]




مارسل در این باره میگوید: این که بگوییم کارکرد انسان نگاهبانی هستی است همچنان که از گلهای مراقبت میکنند، اوج یاوهگویی است، و اگر توانستهام از مسئولیت سخن بگویم، این سخن من یک معنا دارد که آن هم فراکارکردی[۶۳] است، معنایی که در آن من مسئول فرزندان خود هستم. در این جا میتوانیم به تفاوت ظریفی اشاره کنیم که این نوع مسئولیت را از مسئولیتی جدا میکند که بر عهده پرستاری است که بچه ها را به او میسپارم. اگر در حیطه کارکرد از آن حیث که کارکرد است باشیم، شاید این تفاوت محسوس نباشد؛ اما از منظر معنوی این تفاوت آشکار است؛ به جهت آن که فرزند من حقیقتاً با من هم جوهر[۶۴] است، چیزی که ممکن نیست در مورد پرستار بچه صدق کند. (مارسل، ۱۳۸۸، ۴۴)
دکتر شریعتی در اثرش “فلسفه اگزیستانسیالیسم” مینویسد: در جایی که مسأله انسان و اخلاق مطرح میشود، این وجهه زهرآگین و بدبینانه آثار سارتر کاملاً نمود میگردد:
او میگوید که باید حتی از انسان ناامید بود. یعنی چه؟ یعنی اینکه من عمل و وظیفهام را انجام میدهم و آنچنان که میخواهم بهترین راه را، که دوست دارم سرمشق دیگران هم باشد، انتخاب میکنم، اما هرگز امیدوار نیستم که رفقای من، همدرد و همفکرهای من مرا تبعیت و یاری کنند؛ امیدوار نیستم که نسلها و جامعههای دیگر که در اختیار من نیستند، حتماً این اساس عدالت یا این فکر خوب یا این فداکارییی را که من کردم، تأیید کنند و نسبت به من وفادار بمانند. (شریعتی، ۱۳۸۹، ۳۹) مثلاً من امروز ممکن است راه خدمت به فرانسه و مردم فرانسه را انتخاب کنم؛ به این صورت که مثلاً دانش آنها را زیاد کنم، یا کوشش کنم و تمام عمر را صرف این کنم که سطح شعور و تعقل مردم فرانسه بالا برود. چرا این کار را میکنم؟ فقط به خاطر این که دلم میخواهد همه فرانسویها این کار را بکنند. پس عمل من اخلاقی است؛ پس این، وظیفه من است. این کار را که انجام میدهم، امیدوار نیستم که همه فرانسه تأییدم کنند؛ اگر در این راه جانم را باختم و زندگیم را سخاوتمندانه به خاطر مردمم دادم، هرگز امیدوار نیستم که نسل آینده از من ستایش کنند. زیرا برای انسان یک قانون کلی وجود ندارد که همیشه آن قانون را مقدس بشمارد، یک ملاک اخلاقی وجود ندارد که همه انسانها آن ملاک را معتقد باشند. من امروز فدا شدن برای مردمم یا بالا بردن سطح افکار مردمم را وجهه عمل خود قرار دادم و آن را عملی اخلاقی عنوان کردم؛ ]ولی[ نسل دیگر ممکن است این عمل را نپسندد؛ مرا خدمتگزار نداند؛ راه دیگر انتخاب کند. (شریعتی، ۱۳۸۹، ۴۰)
(( اینجا فقط تکه ای از متن درج شده است. برای خرید متن کامل فایل پایان نامه با فرمت ورد می توانید به سایت nefo.ir مراجعه نمایید و کلمه کلیدی مورد نظرتان را جستجو نمایید. ))

انتخاب دیگران
سارتر در “اگزیستانسیالیسم و اصالت بشر” مینویسد:
وجود مقدم بر ماهیت است و اگر ما بخواهیم در عین حال که خود را میسازیم وجود داشته باشیم، آنچه از خود ساختهایم برای همه آدمیان و برای سراسر دوران ما معتبر است. [۶۵](سارتر، ۱۳۸۶، ۳۲)
اگر من کارگر، پیوستن به سندیکایی مسیحی را برمیگزینم و نه پیوستن به حزب کمونیست را، و اگر با این کار بخواهم بگویم که در حقیقت، تسلیم و رضا چاره کار بشر است و بهشت آدمی در روی زمین نیست، با این کار نه تنها خود را ملتزم ساختهام، بلکه تسلیم و رضا را برای همگان خواستهام و در نتیجه، اقدام من همه آدمیان را ملتزم میسازد.
حتی اگر بخواهم کار انفرادیتر و خصوصیتری انجام دهم. مثلاً ازدواج کنم و دارای فرزندانی بشوم – هرچند این ازدواج منحصراً مربوط به وضع خود من یا عشق من یا تمایل شخصی من باشد- با این همه، نه تنها خود را با این کار ملتزم ساختهام، بلکه همه افراد را در طریق انتخاب یک همسر، ملتزم کردهام.(سارتر، ۱۳۸۶، ۳۳)
لذا در جای دیگر میگوید: هنگامی که ما میگوییم بشر در انتخاب خود آزاد است، منظور این است که هر یک از ما، با آزادی، وجود خود را انتخاب میکند. همچنین با این گفته میخواهیم این را نیز بگوییم که فرد بشر با انتخاب خود[۶۶] همه آدمیان را انتخاب میکند.
در واقع هر یک از اعمال ما آدمیان، با آفریدن بشری که ما میخواهیم آنگونه باشیم، در عین حال تصویری از بشر میسازد که به عقیده ما، بشر به طور کلی باید آنچنان باشد.[۶۷] (سارتر، ۱۳۸۶، ۳۱)
بنابراین مسئولیت ما بسیار عظیمتر از آن است که میپنداریم. زیرا این مسئولیت همه عالم بشری را ملتزم[۶۸] میکند.(سارتر، ۱۳۸۶، ۳۲)
مسئولیت
مسئولیت را شاید بتوان اصل پایانی تفکرات مکتب اصالت وجود خواند. و این از آن رو است که هرکدام از اصول این مکتب فلسفی در پویایی خود نیازمند این مقوله میباشند.
سارتر در یکی از آثارش با نام “ادبیات چیست؟” میگوید: این دنیا «بیگانگی» است‌، موقعیت است، همین دنیا است که من باید آن را واپس بگیرم و مسئولیتش را متقبل شوم. همین دنیا است که من باید هم برای خود و هم برای دیگران آن را دگرگون کنم. او همیشه فریاد میزده است که: «اگزیستانسیالیسم من اگزیستانسیالیسم کافهها نیست، اگزیستانسیالیسم کسانی که میخواهند از زندگی فرار کنند نیست؛ کسانی که میخواهند مسئولیت را از دوش خود بیاندازند، نباید به این مکتب پناه آورند؛ برعکس، مکتب کار و مسئولیت و مخصوص سازندگی و آفرینندگی است»! (شریعتی، ۱۳۸۹، ۱۴)
واضح است که اهمیت مسئولیت در نزد فلاسفه این مکتب تا آنجاست که پذیرش مسئولیت دنیای خویش را نیز در بایدهای خود میگنجانند.
یاسپرس در “عالم در تفکر فلسفی” مینویسد:
ما دارندگان تصویرهای انسان در خودیم و از تصویرهایی خبر داریم که در روند تاریخ اعتبار داشته و رهنمون ما بودهاند. اما از آنجا که نمیتوان پی برد که انسان براستی چیست، چه میتواند بُوَد و چه باید باشد، نسبت به تصویرهایی که رهنمون مایند نیز مسئولیت داریم. (یاسپرس، ۱۳۷۷، ۵۵)
لذا با توجه به گستردگی این مبحث و در مسیر جستجوی انسان اگزیستانسیال و نیز به منظور درک مسئولیت اگزیستانسیالیستیِ وی، به بسط ارتباط «مسئولیت» با هریک از اصول مطرح شده از نظر متفکران اصالت وجود میپردازیم.
اراده و مسئولیت
در زندگی واقعی تنها ارادههای قوی و ضعیف وجود دارد. هر بار اندیشمندی در هر «ارتباط علّی» و «ضرورت روانشناختی» اجبار، ضرورت، ناگزیری پیامدها، فشار و اسارت را حس میکند، این حال نشانه کاستی در وجود خود اوست، زیرا چنین احساسی راز دل را فاش میکند و فرد مکنونات دل خویش را فاش میگوید. اگر به درستی مشاهده کرده باشیم، «اسارت اراده» از دو جانب متضاد با هم، ولی به شیوهای کاملاً شخصی و ژرف مطرح میشود و گروهی نمیخواهند به هیچ بهایی «مسئولیت» خویش، باور فی نفسه، حق شخصی نسبت به آن را از دست بدهند (که نژادهای خودپسند از آن جملهاند) و دیگران برعکس نمیخواهند بر اساس تحقیر درونی خویش، گناه را به گردن کس دیگری بیندازند.(نیچه، ۱۳۸۷، ۳۵)
پروفسور اسپَد در شرح کتاب هستی و نیستی سارتر از زبان وی میگوید:
به نظر میرسد حداقل در برخی موارد ما در مورد احساساتمان مسئول نیستیم، گهگاه توسط احساساتمان در هم میشکنیم، کنترل خود را از دست میدهیم و یا نابودمیشویم. یک نظریه عمومی به نام (اگر همیشه قانون نباشد) تمایزی مهم بین اصطلاح معروف گناه هوس و خونسردی یا خطاهای عمدی را مطرح میکند و به دومی(خطاهای عمدی) توجه بیشتری میکند زیرا به نحوی درگیر خطای بزرگتری میشویم. و به طور ضمنی اشاره میکند به اینکه عمل قبلی خطای کوچکتری و به طبع مسئولیت کمتری را در پی داشت.
حتی در اینجا عبارت هوس، نشان دهنده انفعال است مثل اینکه احساس چیزی نیست که انجامش دست خود ما باشد بلکه چیزی است که برای ما اتفاق میافتد. بنابراین از نظر سارتر ما احساساتمان را قبول میکنیم و به گردن میگیریم، و کاملاً و قطعاً در قبال احساساتمان مسئول هستیم. (spade,1995, 150)
در جای دیگر میآورد:
چطور گفته میشود که من میتوانم برای اعمالم مسئول باشم؟
من هیچ چیزی راجع به اعمالم ندارم که بگویم. نمیتوانم آن را کنترل کنم و یا مانع از آن شوم. این تقصیر من نیست؛ هرچه باشد برای به وجود آمدنم درخواستی نکردم (من خودم خواستار به دنیا آمدن نبودم). و همچنین سارتر میگوید: من تا اندازهای در قبال اعمالم مسئول هستم.
تا اندازهای مسئول عملم هستم که هرآنچه که به وسیله آن انجام میدهم و آنچه که به واسطه آن عمل خلق میکنم، به اختیار من و مربوط به من باشد. من کاملاً در آن رابطه آزاد هستم؛ احتمالات بینهایت هستند. اینکه چگونه با شرایط و پیشامدها کنار بیایم و بر آنها پیشی بجویم به من مربوط است ـ تصمیم چگونه انجام دادنش بر عهده خودم میباشد. (spade,1995, 174)
و در ادامه مینویسد:
من ترکیبی از عمل و تعالی هستم. حادثهای هستم که در محیطی کاملاً نامحدود رخ داد. به طورکلی هیچ کنترلی بر روی آنچه در این محیط رخ میدهد ندارم؛ اما راجع به آنچه در این محیط رخ میدهد تا اندازهای که در قبال آن مسئولم تصمیم میگیرم.
من مسئول اعمالم نیستم. در اینجا منظورم از اعمال همان محیط است، تا اندازهای که میتوانم موجب و یا مانع از آن گردم. اما به هر حال تا اندازه کمی که مورد توجه من است و به من سپرده شده است در قبال آن مسئول هستم. (spade,1995, 174)
سارتر در “اصول فلسفه اگزیستانسیالیسم” مینویسد:
دنیا مجموع چیزهایی است که در من وجود ندارد اما به من مربوط است و موضوع آن هستی است که تا وقتی وجود دارم به من تعلق خواهد داشت. ما مسئولیت داریم و این مسئولیت نه فقط مربوط به اراده ما است بلکه در اضطرابها و نگرانیها و احساسات ما و بالاخره در تمام فعالیتهای ما حکومت میکند پس ما در مقابل هستی خود مسئولیت داریم. میتوانیم به این گفته ها اضافه کنیم که مسئولیت ما مانند آزادی ما بدون حدود است و در این جهان تا هرجا بخواهیم میرود زیرا وقتی تصمیم به زنده بودن و به دنیا آمدن گرفتیم این تصمیم شامل تمام چیزهایی بود که در اطراف ما قرار داشت. هرچند ارسطو تشخیص داد که روان آدمی کنش ارگانیزم او است یعنی ناشی از تن است لیکن از این نکته غافل بود که روان او میباید کنش مغزش باشد. مغزش کار میکند اراده را خلق میکند تصمیم میگیرد و مسئولیت را میپذیرد. (سارتر، نامعلوم، ۴۳)
لذا مارتین بوبر در اثرش “من و تو” در این خصوص مینویسد:
حتی آن کس که خداوند را با انگیزه شرّ خدمت میکند، تصمیم میگیرد و مسئولیت آنچه را رخ میدهد میپذیرد. (بوبر، ۱۳۸۰، ۱۰۰)
آزادی و مسئولیت
وقتی صحبت از مسئولیت است که معترف باشیم کسی که عمل یا تکلیفی به عهدهاش گذاشتهایم، آزاد است؛ زیرا کسی که به جبر بشری مقید است، مسئولیت ندارد و مجبور، هرگز مسئول نیست: اگر کسی سنگی به طرف ما بیاندازد، سنگ را مسئول شکستن سر خود نمیدانیم، اگر چه واقعاً این سنگ سرمان را شکسته است؛ زننده مسئول آن است.
بنابراین یکی از فضایل اگزیستانسیالیسم اعتراف به آزاد بودن انسان است؛ بر خلاف ماتریالیسم در قرن ۱۹، ماتریالیستهای دیالکتیکی یا ماتریالیستهای مطلق که انسان را مجبور به جبر تاریخی یا جبر طبیعی یا جبر غریزی میدانستند. (شریعتی، ۱۳۸۹، ۲۵)
اگزیستانسیالیستها میگویند که انسان بازیچه خودش است و خودش میتواند با سرنوشتش هر گونه بازی کند. بنابراین بزرگترین مسئولیت انسان، مسئولیت ساختن انسان بودن خودش یعنی ماهیت خودش است، که با اعتراف به آزاد بودن انسان میسر میشود.(شریعتی، ۱۳۸۹، ۲۶)
سارتر میگوید: آزادی، مستلزم مسئولیت است. بودن در یک موقعیت، که هستی حضور انسان در جهان است، به معنی احساس مسئولیت فرد در شیوه بودن است، بی آنکه این مسئولیت سرچشمه هستی خود آن فرد باشد. من بگونهای ناگزیر مسئولم، زیرا غایتهای من که تنها از آن منند، موقعیت مرا تعیین میکنند. من با این موقعیت زندگی میکنم، نه اینکه آنرا تحمل کنم؛ من آگاهم از اینکه مؤلف بی چون و چرای زندگیم در معنای آنچه برای من روی میدهد، هستم. من حتی مسئول جنگهایی هستم که در زمانه من روی میدهند. (بلاکهام، ۱۳۸۷، ۲۱۳)
به گفته یاسپرس: خواست یقین بر ترس از آزادی متکی است، زیرا اگر تمام نگرانیها و دل به دریا زدنهای مسئولیت و تصمیم شخصی بتوانند به یک عینیت ضروری و کلی کاهش یابند از آنها هیچ به جای نخواهد ماند. (بلاکهام، ۱۳۸۷، ۶۹)
لذا سارتر در ادامه سخن پیشین میگوید: پس، من، به کلی آزاد، بی هیچگونه تمایز از زمان های که تصمیم گرفتهام معنی آن باشم، همانقدر مسئول جنگم که گویی خود آنرا اعلام کردهام، ناتوان از زندگی با هر چیزی مگر آنکه آن را در موقعیت خودم ادغام کرده باشم، درگیر کننده کامل خودم با آن و کوبنده مهرم بر آن، نباید پشیمان یا افسوس خور باشم همانگونه که هیچ عذری هم ندارم، چرا که من از لحظه ظهورم در هستی، بار جهان را به تنهایی به دوش میکشم، بیآنکه هیچ چیزی یا هیچ کسی بتواند آن را سبک کند… (بلاکهام، ۱۳۸۷، ۲۱۴)
در چنین شرایطی، از آنجا که هر رویدادی در جهان میتواند خود را تنها همچون فرصت (فرصتی که مغتنم، از دست رفته، فراموش شده و غیره است) به من نشان دهد، یا، به بیان بهتر، از آنجا که هر چیزی که برای ما روی میدهد میتواند همچون یک شانس در نظر گرفته شود، یعنی، میتواند تنها همچون وسیلهای برای تحقق آن هستیای که در هستی ما به مسأله تبدیل شده، برای ما جلوهگر شود، و از آنجا که دیگران، به عنوان تعالیهای تعالی جسته شده، نیز خود تنها از فرصتها و شانسها ساخته شدهاند، مسئولیت برای خود به تمامیِ جهان همچون جهانی دارای مردم گسترش مییابد. خود را هستیای میبیند که نه هستی خود را بنیان مینهد، نه هستی دیگری را، و نه در خودی را که جهان را میسازد، بلکه مجبور است که در خودش و در هر جایی بیرون از خودش درباره معنی هستی تصمیم بگیرد. آن کس که شرط انداخته شدنش را به میان مسئولیتی که حتی یافتن خویش را در جهان نیز دربرمیگیرد در هراس جستجو میکند، دیگر نه پشیمان است، نه افسوس خور، و نه پوزش طلب، او چیزی بیش از آزادیی که خود بکلی آشکار است و هستیاش در همین آشکار شدگی نهفته است، نیست.(بلاکهام، ۱۳۸۷، ۲۱۴)
توماس فلین در مورد آزادی و مسئولیت در اگزیستانسالیسم میگوید:
اگزیستانسیالیسم فلسفه آزادی است و مبنایش آن است که ما میتوانیم از زندگی خود فاصله بگیریم و در مورد آنچه انجام میدهیم اندیشه کنیم. به این معنا، ما همیشه «بیشتر» از خودمان هستیم. اما به همان اندازه که آزادیم، مسئول نیز هستیم. (فلین، ۱۳۹۱، ۲۳)
پروفسور اسپَد در این زمینه مینویسد:
به عقیده سارتر مسئولیت مجبور است که با آزادی بشر همراهی کند. خواه ما آن را دوست داشته باشیم و یا نه؛ به هر حال ما آزاد هستیم و کاملاً در قبال آنچه انجام میدهیم مسئول میباشیم. (spade,1995, 96)
لذا سارتر در “ادبیات چیست؟” قدم فراتر نهاده و مسئولیت را وسیلهای برای دفاع از آزادی مطرح میکند. وی میگوید:
نوشتن به نوعی خواستنِ آزادی است. اگر دست به کار آن بشوید، چه بخواهید چه نخواهید، درگیر و متعهّدید.
میپرسید: درگیر و متعهد برای چه کار؟ برای دفاع از آزادی. (سارتر، ۱۳۸۸، ۱۴۰)
آگاهی و مسئولیت
پروفسور اسپَد در اثری که از کنفرانس کلاسیِ وی در مورد کتاب هستی و نیستی سارتر تدوین شده میگوید:
همه چیز شامل ترکیبی غیرممکن از بودن در خود و بودن برای خود خواهد بود. در حقیقت، سارتر حرفهایی میزند گویی که (نفس متعالی) چیزی شبیه یک “خدای” کوچک در ضمیر خودآگاه ما خواهد بود که اعمال خودآگاه ما را به وجود میآورد و مسئول اعمال ما میباشد. (spade,1995, 92) و در فصلی دیگر مینویسد:
سارتر عقیده دارد که هر طرح اصلی سزاوار یک الگوی اصل میباشد. اما الگوی اصلیِ نظریه سارتر تفسیری را فراهم نمیکند. این الگوی اصلی همان چیزی است که سارتر آن را در بحث “اگزیستانسیالیسم همان اومانیسم است” وضعیت بشری نامید. در دیدگاه سارتر هر طرح فردی اساساً طرحی راجع به “بودن” است. آنچه نهایتاً هدف قرار دادهام واقعاً بودن است، که آن هستی کامل و یکپارچه در رفتار با ثبات یک “درخود” است. البته میخواهم آگاه باشم. اما خواهان هیچ گونه ریسک و یا مسئولیتی و هیچ گونه نقصی از جانب “برای خود” نیستم. نهایتاً آنچه که خواستارش هستم و آنچه نهایتاً هدف قرار دادهام ترکیبی از “هستی در خود” و “هستی برای خود” میباشد. بنابراین طرح اصلی من به معنای تلاشی به منظور خدا بودن است. این خواسته در همه طرحهای اصلی من مشترک است. اما البته این طرح در مسیرهای گوناگونی از بینهایت رخ میدهد. (spade,1995, 230)

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 11:17:00 ق.ظ ]




اما سؤالی که از رورتی به عنوان یک فیلسوف داریم این است که آیا این جهان با این همه نظم موجوددرآن،این انسان با این همه پیچیدگی های زیستی آیا می تواندخودبه خود و بدون تکیه به یک قدرت عظیم به وجودآمده باشد.وازآن جایی که فلسفه ازسه مسئله بحث می کندکه شامل:منطق،مابعدالطبیعه که شامل شناخت شناسی وهستی شناسی است،وارزش شناسی که شامل اخلاق وزیبائی شناسی است.بنابراین هدف فلسفه،شناخت ذات وحقیقت اشیاءاست،یعنی شناخت جنبه تجربه ناپذیرهستی که همان مابعدالطبیعه می باشد.(همان:۲۴)پس به نظرمی رسد یکی از نقص های اندیشه رورتی درخصوص مبدأوجودانسان نادیده گرفتن مابعدالطبیعه و تنها اکتفا نمودن به امورصرف ظاهری و تجربی است.دراین گونه انسان شناسی وانسان شناسی های غیردینی،انسان به کلی بریده ازمبدأ مورد بررسی قرارمی گیرد ودر انسان شناسی تجربی و انسان شناسی فلسفی رورتی درباب مبدأ و انسان درقالبی بسیارکلی سخن به میان می آید.وازپاسخ وبررسی سؤالات اصلی واساسی انسان عاجزاست،سؤالاتی مثل این که جهان وانسان از کجا آمده وبه کجا می رود؟ما درچه نقطه وموضوع ازمجموع هستی هستیم؟آیا هستی درمجموع خودصحیح است یا غلط؟حق است یا پوچ؟وسؤالات بیشماردیگر،علم تجربی درپاسخ به همه این پرسش ها به نمی دانم می رسد؛زیرا نمی توان این ها را آزمود.علم به مسائل محدود وجزئی پاسخ می دهد،اما ازتصویرکلی جهان ناتوان است.

( اینجا فقط تکه ای از متن فایل پایان نامه درج شده است. برای خرید متن کامل پایان نامه با فرمت ورد می توانید به سایت feko.ir مراجعه نمایید و کلمه کلیدی مورد نظرتان را جستجو نمایید. )

درانسان شناسی اسلامی ودینی،گذشته وحال وآینده انسان،ساحت های جسم وجان،مادی ومعنوی، بینش،گرایش وکنش وی وارتباط آن ها و تأثیر و تأثرهریک بردیگری مورد توجه قرارمی گیرد.امادرانسان شناسی تجربی،فلسفی،یا از ارتباط این ساحت ها بایکدیگرغفلت می شود و یا این ارتباط،با این گستردگی موردتوجه قرارنمی گیرد وفقط ارتباط برخی ازساحت ها با یکدیگر گفتگو می شود.
بنابراین نقدی که ازدیدگاه محمدحسین طباطبایی برانسان شناسی رورتی درموضوع مبدأوجود وارداست این است که رورتی وجودیک قدرت لایزال، مطلق ومابعدالطبیعی راکه همان خداوندمتعال باشددرخلقت انسان نادیده می گیرد.وازپاسخ دادن به این سؤال که مبدأوجود انسان چیست ناتوان است چون علم بشری دراین خصوص محدوداست.همچنین تاریخ نگری افراطی رورتی باعث نادیده گرفتن قدرت خداوند درخلقت انسان وتصادفی بوجود آمدن انسان شده است.
جدول۴-۱-مبدأوجودانسان ازنظرمحمدحسین طباطبایی و ریچارد رورتی

نام دانشمند مبدأوجودانسان
محمدحیسن طباطبایی ۱-خلقت انسان بدست خداوند۲-خلق شدن حضرت آدم وحوا به عنوان مبدأوجودانسان ازگِل۳-انتشارنسل بشرازنطفه۴-مراحل خلقت انسان که شامل:نطفه ،علقه،مضغه،استخوان،گوشت ودمیدن روح۵-یکی از راه های خداشناسی وتوحیدمراحل خلقت انسان است
ریچارد رورتی ۱- وجودانسان برحسب تصادف۲-نادیده گرفتن قدرت مطلق الهی درخلقت انسان
۳- تردید در وجود غیرتاریخی انسان

سؤال دوم
ازدیدگاه محمدحسین طباطبایی در موضوع غایت انسان چه نقدی به دیدگاه نوعمل گرایی رورتی وارد می شود؟
۴-۲-۴-دیدگاه محمدحسین طباطبایی درخصوص غایت انسان
سؤال دومی که درخصوص انسان مطرح میشوداین است که غایت وسرانجام انسان چه می شودکه محمد حسین طباطبایی براساس احادیث و روایات پاسخ می دهد.خداوند متعال می فرماید:«اِنْ تَعْجَبْ فَعَجَبٌ قَوْلُهُمْءَإِذاکُنّاتُراباًءَإِنالَفی خَلْقٍ جَدیدٍالئِکَ الَّذینَ کَفَروابِرَبِّهِمْ وَاُلئِکَ الْأَغْلالُ فی اَعْناقِهِمْ وَاُلئِکَ أَصْحابُ النّارِهُمْ فیها خالِدُونَ»[۸۲]پس اگر شگفت-آری،شگفت از گفتار آنان است که می گویند:راستی وفتی خاک شدیم از نو زنده می شویم؟!آن ها کسانی هستندکه به پروردگارشان کافر شده اند،آن ها به گردن هایشان غل هادارند،آنان اهل جهنمد ودر آن جاودانه اند.دراین آیه خداوند متعال به شبهه کفاردر امر معاد،اشاره می فرماید شبهه ایشان در امر معاد این است که گفته اند:«راستی وقتی که خاک شدیم از نو زنده می شویم»؟!ولذاخداونداین شبهه را به عنوان این که سخنی شگفت آور وسزاوار تعجّب است ذکرفرمود،چون بطلان وفسادگفتارشان آن قدر واضح بودکه هیچ انسان سلیم العقلی تردید درآن را جایز نمی داند،وبا این حال اگر انسانی بدان قائل شودازمصادیق عجب خواهدبود،ومقصودشان از«تُراب»درجمله«ءَإِذاکُنّاتُراباًءَإِنّالَفی خَلْقٍ جَدیدٍ»به قرینه سیاق، خاکی است که بدن آدمی،پس از مرگ بدان تبدیل می شود،زیرا در آن موقع انسان که هیکلی گوشتی به شکل مخصوص ومرکب از اعضای خاص ومجهز به قوایی به قول ایشان مادی است به طور کلی معدوم شده است،وچیزی که به کلی واز اصل نابود شده چگونه مشمول خلقت می شود ودوباره به صورت مخلوقی جدید برمی گردد؟.
این شبههایشان دربارهمعادوغایت انسان،که خودجهات مختلفی دارد،وخدای سبحان درکلام خود از یک یک آن جهات ومناسب هر کدام جوابی داده که ریشهشبهه را از بیخ و بن برکنده است.یکی از آن جهات،این استبعاداست، خاک برگرددوانسانی تمام عیار شود،به این شبهه جوابی داده شده که مگر قبلاً که زنده بود از چه خلق شده بود؟،و مگر غیر این بود که مواد زمینی بصورت نطفه در آمده سپس علقه شده سپس مضغه گشته وسپس بدن انسانی تمام عیار درآمده است؟!با این که همه روزه نمونه های آن را می بینیم وازصرف امکان در آمده به وقوع می پیوندد،دیگر چه جای تردید است که مشتی خاک روزی دوباره انسانی تمام عیار گردد؟!.(طباطبایی ج۴۰۶،۴۰۵:۱۱)
یکی دیگر ازموارد استبعاداین است که به طورکلی چیزی که معدوم شده دوباره موجود می گردد،وبه این موردجواب داده شده به این که:خلقت نخست چه طور ممکن بود،این نیزهمان نحو ممکن است،همچنان که خدای تعالی فرمود:«وَضَرَبَ کُنّامَثَلاًوَنَسِیَ خَلْقَهُ قالَ مَنْ یُحْیِ الْعِظامَ وَهِیَ رَمیمٌ،قُلْ یُحْییهَاالّذی أَنْشَاَهااَوَّلَ مَرَّهٍ».[۸۳]وبرای ما مثلی زدوخلقت خود را فراموش کرده گفت:چه کسی این استخوان های پوسیده را زنده می کند؟بگوزنده می کندآن ها راکسی که در اولین بارخلقشان کرد.
جهت سوم این که انسان وقتی که مرد،ذاتش معدوم می شود،ودیگر ذاتی نداردتا با خلقت جدیدلباس وجود به تن کند،درذهن اشخاص تصوری از او هست،ولیکن انسان خارجی نیست،پس چه چیز اعادهوجود می یابد؟
خدای تعالی درکلام خوداین رانیز جواب داده وچنین فرموده که:انسان،عبارت از بدن مرکب از مشتی اعضای مادی نیست تا با مرگ وبطلان ترکیب ومتلاشی شدنش بکلی معدوم شود،بلکه حقیقت او روحی است عُلوّی-ویا اگر خواستی بگوحقیقت او نفس اواست-که به این مرکب مادی تعلق یافته،واین بدن رادراغراض ومقاصد خود به کار می اندازد،وزنده ماندن بدن هم از روح است،بنابراین هر چندبدن ما به مرور زمان وگذشت عمر از بین می رود ومتلاشی می شود،اما روح،که شخصیّت آدمی با آ ن است باقی است،پس مرگ معنایش نابود شدن انسان نیست،بلکه حقیقت مرگ این است که خداوند روح را ازبدن بگیرد،وعلاقه او را ازآن قطع کند،آن گاه مبعوثش نماید،وبعثت ومعاد هم معنایش این است که خداوندبدن را ازنوخلق کندودوباره روح را به آن بدمد،تادر برابرپروردگارش برای فصل قضاءبایستد.پس برای آدمیان حیاتی است باقی که محدود به عمر فانی دنیا نیست،وعیشی است دائمی در عالم دیگری که با بقای خداوند باقی است،(همان:۴۰۷)
کلمه روح به طوری که در لغت معرفی شده به معنای مبدأ حیات است که جاندار به وسیله آن قادر بر
احساس وحرکت ارادی می شود.به هر حال کلمه«روح»دربسیاری ازآیات مکی ومدنی تکرار شده، (که درآن ها تعبیر کرده به«روحم»«روح خود»،«روحمان»،«روحی از او»،«روح القدس»وغیره).لیکن در بعضی از مواردهم بدون قید ذکر کرده مثلاًفرموده:«تَنَزّلُ الْمَلائِکَهُوَالرُّوحُ فیهابِاِذْنِ رَبِّهِمْ مِنْ کُلِّ اَمْرٍ»،[۸۴]ملائکه وروح در شب قدر به اذن پروردگارشان وازهر امری نازل می شود.
خداوند متعال در خصوص زنده شدن مردگان در قیامت چنین بیان می دارد:«فَانْظُروااِلی آثارِرَحْمَتِ اللهِ،کَیْفَ یُحْیِ الْاَرْضَ بَعْدَ مَوْتِهااِنَّ ذلِکَ لِمُحْیِ الْمَوْتی وَهُوَعَلی کُلِّ شَیْءٍقَدیرٌ»[۸۵]،یعنی پس نشانه های رحمت خداراببین،که چگونه زمین را از پس مرگش زنده می کند،این همان خداست که زنده کنندهمردگان است،وهموبه همه چیز توانا است.پس زنده شدن زمین بعد از مردنش از آثار رحمت خداست،ونباتات واشجار ومیوه هاازآثارزنده شدن زمین است،بااین که خودآن هانیزازآثار رحمت هسنتند،وتدبیر،تدبیری است الهی،که از خلقت باد وابرباران حاصل می شود».
ومنظورازجمله«اِنَّ ذلِکَ لَمُحْیِ الْمَوْتی»کلمه«ذلِکَ» فهماندن این معنااست که زنده کردن مردگان مثل زنده
کردن زمین موات است؛چون درهر دومرگ هست.بنابراین خداوند متعال انکارمنکرین معاد را به رخ ایشان می کشد؛چون با عمومیت ملک خدا و علمش به همهموجودات جایی برای شک وتردید درآمدن آن نیست،تاچه رسدبه این که با ضرص قاطع آن را انکارکنند،وبه همین جهت به رسول گرامی(صلی الله علیه واله وسلّم)خود دستوردادکه به سخن ایشان جواب گوید،که: «آری به پروردگارم سوگند،قیامت شمابه طور قطع ومسلّم خواهدآمد».وچون علت عمدهانکار ایشان این بوده که فکر کرده اند بدن های مردگان همه با هم مخلوط گشته،وصورت هاتغییر وتبدیل یافته،بدنی که دیروزیک انسان بود،امروز خاک وفرداخشت،وچند صباح دیگرچیز دیگر می شود،با این حال چگونه ممکن است باردیگرهمان انسان با همان خصوصیات موجود شود؟لذا برای دفع این توهم،در جمله«عالِمُ الْغَیبِ لایَعْزَبُ عَنْ عِلْمِهِ مِثْقالُ ذَرَّهٍفِی السَّمواتِ وَلافِی الْاَرْضِ»فرمودکه:هیچ محلی برای استبعاد نیست؛برای این که خدای تعالی عالم به غیب است وکوچکترین موجوداز علم او دور نیست،حتی چیزی به سنگینی یک ذره(معلق درفضا)درهمهآسمان ها وزمین از علم او پنهان نیست؛وبا این حال برای او چه اشکالی داردکه ذات وجودی شخصی را با ذات وجودی شخص دیگر اشتباه نکند.نکته ای که در این آیه به آن اشاره کرده،این است که شیاءهرچه باشند درکتاب خدا ثبوتی دارند،که دستخوش تغییروتبدیل نمی شوندوانسان وهر موجود دیگرهرچند اجزای دنیویش از هم متلاشی گردد،وبه طورکلی آثارش ازصفحه روزگارمحو ونابود شود،با زهم اعاده اش برای خدا کاری ندارد؛چون همین نابودی درکتاب مبین بودی وثبوتی دارد.
کلمه«برزخ»به معنای حائل درمیان دوچیزاست،همچنان که درآیه:«بَیْنَهُما بَرْزَخٌ لایَبْغیان»[۸۶]به این معنا آمده است و مراد از این که درآیات دیگرفرمود:برزخ در ماورای ایشان است،این است که برزخ در پیش روی ایشان قراردارد،ومحیط به ایشان است همچنین منظوراز«برزخ» عالم قبراست که عالم مثال باشد ومردم در آن عالم که بعد از مرگ است زندگی می کنندتا قیامت برسد.(طباطبایی،ج۹۷:۱۵)
تفسیرعیّاشی ازامام صادق(علیه السّلام)روایت کرده است که «هنگامی که روزقیامت شود،کتاب(نامه اعمال)انسان را به او دهند و گویند:بخوان،راوی ازامام(علیه السّلام)سؤال کرد:آیا آن چه را که درنامه هست می داند؟امام پاسخ داد:خداوندمتعال به یاد او می آورد و هیچ چشم برهم زدن، گام برداشتن،سخن گفتن و عملی نیست که به یاد نیاورد چنان که گویی درهمان لحظه انجام داده است و از این رو می گویند:«یاوَیْلَتَنا مالِ هذاالْکِتابِ لایُغادِرُصَغیراًولاکَبیرَهًاِلّااَحْصاها»[۸۷]وای برمااین چگونه کتابی است اعمال کوچک و بزرگ ما را سر مویی فروگذار نگذاشته جزآن که همه را احصا کرده است.(طباطبایی،۱۳۲:۱۳۸۹)
۴-۲-۵-دیدگاه ریچاردرورتی درخصوص غایت انسان
جهان دیویی ورورتی،علاوه برنامعین بودن نامقدرنیزهست.دراین جهان،همه چیزدرهاله ای ازابهام قرار دارد وهمه امور بر سبیل احتمال رقم می خورد.تعبیردیویی از«خدا»تعبیری طبیعی شده است که ازدوران مدرن،دراندیشه های او وارد شده است.در این مفهوم شأن تدبیرجهان برای خداوند مطرح نیست.مفهوم خدانزد دیویی بانظیرآن در ادیان الهی متمایزاست.دیویی،خدا را به مثابه موجودی استیلایی که وجودش برجهان وآدمی مقدم است نمی پذیرد.(رورتی،۶۹:۱۹۹۱)
دیویی درکتاب خویش،در«آیین مشترک»خدا را به مثابه ارتباط فعال میان حال وآینده درنظرمی گیرد. همین دیدگاه دراندیشه های رورتی نیزحضوردارد وسبب می شودکه جهان موردنظراو،تقدیریافته از موجودی علیم وقدیرنباشد.اصل درجهان دیویی (وبه طبع وی دردیدگاه رورتی)برتغییراست.جهان وی نه تنهامبدأ ندارد،بلکه فاقدمنتها نیز هست وتغییر وحرکت آن غایتی را دنبال نمی کند.این تصویر،جهان رابه صورت گویی معلق در فضا نشان می دهدکه نه برخود اتکاءدارد(که درحرکت است)ونه به چیزی دیگر.درچنین جهانی،آدمی چون تکه ای رهاشده دربی نهایت تصورمی شودکه اطمینان عمل ازوی سلب شده، عملش گونه ای ازناچاری تعبیرمی شود.
ریچارد رورتی درصف اول کسانی بوده است که در وجود طبیعت غیرتاریخی انسان تردیدکرده اند.او متذکر «نزاع میان افلاطون ونیچه بر سر این که ما واقعاً چگونه ایم» می شود واین را شخصاً مناقشه ای می دانددرباب این که آیا انسان هاجزءافزودهوامتیازخاصی(ازقبیل عقلانیت یا نفس/روح)دارندکه مارا ازلحاظ وجودی درمقوله ای متفاوت ازحیوانات قراردهد.هرچند به نظررورتی علاقه به این پرسش که طبیعت انسان چیست،کمتر شده است.و اوخوددرپاسخ،چنینادامه می دهد:"ما خیلی کمتراز اجدادمان،به طورجدی به داشتن «نظریه درباب طبیعت بشر»مایلیم.خیلی کمترمایلیم وجودشناسی یا تاریخ یا شناخت عادات و رسوم را راهنمای حیات بپنداریم.ما تمایل کمتری برای طرح پرسش وجودشناسانه «ماچیستیم»داریم.چون شاهدیم که درس اصلی تاریخ وانسان شناسی،انعطاف پذیری فوق العاده مااست."بنابراین نظراواین است که به جای این که نگران سؤالات مابعدالطبیعی بی تناسب وبی ارتباط باشیم،باید با این مسئله علمی روبروشویم که«ما»چه چیزی می توانیم ازخودبسازیم.(تریگ،۲۳۸:۱۳۸۲)
۴-۲-۶-مقایسه دیدگاه رورتی ومحمدحسین طباطبایی درموضوع غایت انسان
ازمیان سخنان محمدحسین طباطبایی که برگرفته ازآیات قرآن کریم است وسخنان ریچارد رورتی چنین برمی آید که انسان ازدیدگاه اسلامی موجودی است که بی هدف در این دنیا رها نشده است.وخداوندمتعال درطراحی خلقت انسان وجهان، زندگی پس ازمرگ یامعاد را قرارداده است تا انسان ها بدانندکه اعمال آن ها ازکوچک و بزرگ ثبت وضبط خواهد شدوبه آن هارسیدگی می شود.واین امر که انسان چگونه زندگی کند تاهم در این دنیا وهم درآخرت سعادتمندباشد خداوند متعال ازطریق وحی درقالب دستورات دینی به پیامبران عظیم الشان خود بیان فرموده است تا به مردم ابلاغ شود،این دستورات نه تنها باعث نگرانی وخوف وترس ازآینده نیست بلکه یک نوع اطمینان وآرامش خاطربرای بشربوجودمی آورد که از احساس پوچی، به علت اتکاء به قدرت لایزال الهی درامان می ماند برخلاف دیدگاه رورتی که ادیان را دین خوف می داند وانسان ها را ازآینده می ترساند و به کمک خداوند امیدوار نگه می دارد.در واقع انسان ها با بکاربردن دستورات دینی می توانند بهترین روابط را درمیان خود برقرارکنند تا هم اززندگی این دنیا وهم اززندگی پس ازمرگ لذت ببرند.
اما درخصوص انکارمنکران قیامت که معتقدبودندچگونه انسان بعدازمردن وپوسیده شدن استخوان ها ویا حتی تغییرشکل دادن بدن افرادی چگونه ممکن است انسانی کامل دوباره خلق شود،خداوند متعال این شبهه را این طور جواب می دهدکه همان طور که ابتدا از هیچ خداوند شما را خلق نمود دوباره نیز می تواندخلق نمایدودرجایی دیگرمثال زنده شدن زمین ودرختان، پس ازمرگ رامثال می زند و زنده شدن مردگان را مانند زنده شدن زمین و درختان بیان می کند.ودر جایی دیگر مطرح می کندکه آن چه از بین می رود و متلاشی می شود جسم انسان است ولی روح انسان که همان شخصیت انسان است باقی می ماند.
براساس بیانات قرآن کریم،به سلسله حقایقی که مافوق جسم وجسمانی هستندروح اطلاق می شود.به روح انسانی هم ازاین جهت که غیرجسمانی است و از درون فعل وانفعالات دنیای مادی حاصل نیامده،بلکه از بالای این دنیابه این دنیا آمده و یک تجلی خاص الهی آن رادرانسان بوجودآورده روح اطلاق شده است.بنابراین شخصیت وهویت هرکسی همان روح ومن واقعی اواست.لذا این روح به چیزدیگرتبدیل نشده ونمی شود.وملاک تشخیص انسان روح اواست وبدن هیچ گونه ارتباطی به فردیت انسان ندارد.( پورنیازی،۷۱:۱۳۸۹).
اساساًهمهآیات وادلهمعاد،خوددلیلی بروجودروح هستند؛چراکه معاددرصورتی معناداردکه انسان حقیقتی ثابت داشته باشدکه شخصیت ومن بودنش به آن وابسته است واین رسالت ازبدن برنمی آید؛چراکه بدن همیشه درحال تغییراست ودرقیامت هم پس ازمتلاشی شدن زنده می شودوبه همین دلیل وحدت را ازدست می دهد؛پس باید روحی باشد که ملاک وحدت و درستی ثواب وعقاب باشد.بنابراین قرآن کریم در آیه های ۱۰و۱۱سورهسجده درپاسخ به شبهه منکران معاد که خاکستر شدن و گم شدن ذات بدن درزمین را دستاویز قرارداده بودندمی فرماید:شما(من واقعی شما)آن چیزی نیست که شما فکرمی کنیدگم می شود. شما به تمام شخصیت وکل واقعیت دراختیارفرشته خدا قرارمی گیرید.(همان:۷۳)
امادرسخنان ریچاد رورتی نفی وجود ازلیت وخدا را می بینیم درنتیجه آینده انسان مانندمنکران معادپوچ وبی معنا خواهدبودواین انسان ها هستندکه بایدحال ووضعیت کنونی خودرادرنظربگیرند.درواقع روح حاکم برانسان شناسی رورتی درزمینه غایت انسان به دلیل دوری ازمنبع زلال ودست نخورده وحی وفقدان تفکرات عمیق وهمه جانبه عقلانی،ومتأثرشدن ازموقعیت ها وشرایط گذرای زمانی،ازانسجام واستحکام لازم بی بهره است و نمی تواند به سؤال اساسی که جهان و انسان ها ازکجا آمده و به کجا می روند؟پاسخ دهد.بنابراین نقدی که به انسان شناسی رورتی ازدیدگاه محمدحسین طباطبایی وارد است این است که چون رورتی به وجود خدا به عنوان مبدأ لایزال،مطلق،مالک ومدبّرعالم اعتقادندارد،وحیات انسان وجهان را برتصادف می پندارد،مرگ جسمانی آدمی را به منزله نابودی اوتلقی می کندودر واقع برای مجموعه حیات انسان دردنیا جزسرانجامی پوچ ونیستی محض تصوری ندارد.همچنین مقدر نبودن عالم در دیدگاه رورتی،سبب ایجاد وحشت و اظطراب در انسان شده و قدرت عمل را از اوسلب می کند.
جدول۴-۲-غایت انسان ازنظرمحمدمحمد حسین طباطبایی و ریچارد رورتی

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 11:17:00 ق.ظ ]